
آشفتگی بصری

بختیار خسروی
بینایی به عنوان مهمترین حس، میتواند به ما آشفتگی دهد و یا سبب آرامش را فراهم کند. در پدیدههای گوناگون ، وجود تعادل میان فرم و رنگ است که زیبایی، تعادل، آرامش و حظ بصری میآفریند. درک زیبایی و لمس آرامش تنها در گستره مخاطبان خاص و هنردوستان خلاصه نمیشود و چه بسا میتوان تمامی اقشار جامعه را ،البته در سطوح مختلف ، با مقوله زیبایی، نظم، لذت بصری و آرامش آشنا کرد. برپایی نمایشگاههای هنری و جشنوارهها مجالی است برای اهل هنر تا در کنار معرفی آثار خود، به ارتقای سواد بصری مخاطبان نیز بیندیشند. بازگشت رویداد مهم فرهنگی جشنواره تئاتر کوردی به میان ما را باید بسیار نیک پنداشت و میبایست تمامی پتانسیلهای موجود را به کار گرفت تا از جوانب مختلف، درخور و شایسته میزبانی چنین عنوانی بماند. هر گونه اتفاق فرهنگی و هنری نیازمند اطلاع رسانی است و آن نیز به شیوههای بسیار گوناگونی فراهم است. در رویدادهایی همانند جشنواره که نیازمند فضاهای گستردهای است و هر سال نیز تکرار خواهد شد، انتخاب گونه مناسب شیوه اطلاع رسانی و ماندگاری آن برای دیگر دورهها، هم ایجاد ثبات خواهد کرد و هم با دیگر اتفاقات جاری در سطح شهر نیز متمایز خواهد ماند. در یک جشنواره هنری اینچنین آیا تنها توجه به اجرای تئاتر مهم است یا تمام جوانب فضا باید سنجیده شوند؟ اگر میزان حضور و سطح کیفی متون و اجراها را در جشنواره تئاتر به عنوان بطن و محتوای جشنواره بپذیریم، فضای دیداری و نحوه مدیریت و هماهنگیها را به عنوان شکل و ظاهر جشنواره میتوان نامید. خواسته یا ناخواسته، خاطرات بصری ذهن آدمی بیشترین سهم را در ثبت وقایع دارند و این مهم ما را ملزم میسازد تا به منظور ایجاد ماندگارترین خاطرات، به مقوله تاثیرات بصری محیط اطراف عنایت بیشتری داشته باشیم. امروزه گرافیک محیطی به عنوان یکی از علوم تاثیرگذار به اتفاق علوم دیگری همانند فیزیک، جامعه شناسی، الکترونیک، شیمی و روانشناسی با چاشنی خلاقیت به دنبال آن است تا بیشترین اثرگذاری را در مخاطبان ایجاد کند. عدم توجه به گرافیک محیطی در فضای جشنواره تئاتر کوردی نه تنها ایجاد حظ بصری نمیکرد بلکه چشم را نیز آزار میداد. عدم وجود پیکتوگرام و بوردهای مناسب سبب آشفتگی شده بودند . بنرها و پوسترهای “از هر در سخنی” هیچگونه هماهنگی با کلیت جشنواره نداشتند و نشان از اعمال سلیقههای گوناگون دست اندرکاران داشتند. طراحی صحنه که از اصول تئاتر به شمار میرود و بر لزوم شناخت عوامل بصری تاکید دارد، میبایست در همه جا مورد عنایت باشد مثلا بیتوجهی به طراحی فضای نشستهای نقد و بررسی، سالن انتظار و فضای کارگاهی ویژه. وجود بینظمی در اجرای برنامهها و یا در میان مخاطبان را نمیتوان به تنهایی به مجریان جشنواره نسبت داد، تاثیر ناخودآگاهی که آشفتگی و بینظمی و بیهدف بودن طراحی فضاها و چشم اندازها بر روان آدمی میگذارد نیز سهم بسیار دارند. آثار و تجربیات پیشین نشان میدهند که این پدیده، ارتباطی با نوع مکان با کاربری خاص و یا حتی مخاطبان خاص ندارد. مطب یا بانک یا هر فضای عمومی دیگری را که در فضاهای شلوغ و پرجمعیت قرار دارند را مورد بررسی قرار دادهاند{ در جاهایی که از طراحی داخلی ساکن و آرام و منظم پیروی شدهاست، شاهد مراجعین با صبر و آرامش بیشتری هستیم.} این نتیجهگیری را به هر مکان دیگری میتوان ارتباط داد به خصوص در زمانهایی همانند جشنواره که ممکن است تعداد مخاطبین از ظرفیت مکان بیشتر باشد.
در دنیای امروز تعاریف جدیدی از هنرها و محدوده اختیارات آنها میشود. دیگر اصرار و پافشاری بر مشخص کردن مرز میان هنرها به آسانی امکان پذیر نیست و سمت و سوی خلق آثار هنری نیز به گونهای است که میل به ادراک بیشتر و افزایش دانستهها نسبت به دیگر مقولههای هنر و اجتماع، بیش از پیش دیده میشود همانا که دستاوردهای هنری تاثیرگذاری بیشتری را نیز سبب خواهند شد. جای خالی صاحبنظران و فعالان دیگر شاخههای هنری همانند نقاشان، گرافیستها، موزیسینها، عکاسان، معماران و .. در فضای جشنواره تئاتر کوردی بسیار به چشم میخورد. چه بسا حضور بخشی از این اساتید میتوانست در قالب کمیتههای فنی و تخصصی، میتوانست فضای جشنواره را از بسیاری کاستیها برهاند. اما چیدمان دانستهها و تجربیات هنرمندان مختلف در به ثمر نشاندن رویدادی بزرگ همانند جشنواره، اگرچه سهل نیست بلکه در شرایط کنونی محال به نظر میرسد. دلیل آن را در بسیاری نکات میتوان یافت. فریادهای “من هنر هستم “و برافراشتن پرچمهای یکی از یکی بزرگتر انجمنها و اشخاص مشتاق هنر، مجالی برای اختلاط و سمت و سو دادن به هیچ جریانی را نمیگذارد. انگار که ساختن برج و باروهای فاخر و به شمار نیاوردن دیگری، نشان از بزرگی و عظمت است. به قولی پیش از ورود مقوله تئاتر و جشنواره و هر رویداد دیگری میبایست ابتدا فرهنگ آن را وارد کرد. تا زمانی که فرهنگ و ادراک جمعی به این نتیجه نرسد که هدف از چنین اتفاقاتی بسیار وسیعتر و گرامیتر از خودنماییها و بر طبل کوبیدنها و بر فرقسر کوبیدنها است، اتفاقی فرهنگی رقم نخواهد خورد.
کد خبر: 10788-
مطالب مرتبط:
زنده باشي آقاي خسروي. از خواندن اين يادداشت لذت بردم. اميدوارم مسئولين چنين جشنواره هايي هم آن را مطالعه كنند و به كار بندند. با فاصله گرفتن از اين جشنواره جاي خالي چنين نقدهايي به خوبي حس ميشود.
پاسخ دهید
سلام
دستت دردنكنه كاك بختيارعزيز
حقيقتاً نقد جالبي بود
.
نمك در كام دوست، شيرين تر از شهد و شكر گردد !!!!
جگرهٰااا خون شود، تا يك پسر مثل پدر گردد !!!!!!
.
(درود بر شرافت پدران زحمتكش)
پاسخ دهید
متاسفانه هنرمندان جامعه ما انسانهایی تک بعدی هستند و همین امر آنان را از معنای اصیل هنر و هنرمند بودن دور میکند و بیشتر هنرمند نما هستند..نقاشان .گرافیستها..عکاسان و معمارانی که تاتر نمی بینند و تاتریهایی که به نمایشگاه نقاشی نمی روند و بی تفاوت از کنار هم می گذرند….
پاسخ دهید