
کانیزیرین سقز؛ یادگاری از گذشتگان و میراثی برای آیندگان

"علی هژبری" سرپرست پایگاه میراث فرهنگی زیویه
مقدمه
کوههای زاگرس میراثدار بخش بزرگی از تاریخ ایران و شرح سرگذشت آدمی در دورههای گوناگون است. یکی از حکومتهایی که بخش اعظم میراث آن در بخشی از این جغرافیا به ودیعه نهاده شده پادشاهی ماناها (حدود 3000 سال پیش) است. متون آشوری در سدۀ نهم پیشازمیلاد ماناها را حکومتی مستقل در محدودۀ جنوب دریاچۀ ارومیه معرفی کرده که ایالتهای مهمشان ایزبیه / زیپیا، زیکیرتو و شهر شاهی آنان ایزیرتو بوده است. دیگر اطلاعات زبانشناسی از جمله نام تعدادی از پادشاهان مانا چون اواَلکی، ایرانزو، آزا، اولوسونو و آخسری از فحوای متون آشوری که عموماً گزارش لشکرکشی آشوریها به این سرزمین است، دانسته شده است. از نظر سیاسی، ماناییها با تکیه بر معادلات سیاسی به حفظ موقعیت خویش میپرداختند، بدین معنا که هرگاه هرکدام از دو همسایۀ مقتدرشان، اورارتو یا آشور، در اوج بودند، با آنان تفاهمنامۀ سیاسی میبستند و از این طریق به حفظ قدرت خویش میپرداختند. تنها کتیبۀ مانایی ــ از قلایچی بوکان ــ نیز گواه این مدعاست. پس از قدرت گرفتن مادها، سرانجام ماناها بهعنوان بخشی از پادشاهی ماد درآمدند و شواهد باستانشناختی گویای آن است که هنر مانایی در ادوار بعدی بهخصوص هخامنشی ادامه یافته است.
کاوشهای باستانشناسی تا به امروز محوطههای اندک ولی شاخصی را از این پادشاهی معرفی کرده است. محوطههای زندان سلیمان نزدیک تکاب و قلایچی در بوکان (ساختارهایی معماری با کاربری مذهبی)، زیویه نزدیک سقز (با کاربری نظامی) و محوطههای کول تاریکه نزدیک دیواندره، چنگبار و ملامچه (گورستان) در نزدیکی زیویه و محوطههایی که هنوز مطالعات آنها در آغاز راه است و نتایج آنها روشن نشده است (ربط در سردشت و کانیزیرین بین سقز-زیویه).
از این محوطهها مواد باستانشناختی بسیار مهمی بهدست آمده است که اطلاعات ارزشمندی را از این پادشاهی کوچک در اختیار مینهد. عاجهایی با تصاویری اساطیری ـ آیینی از زیویه، بیش از 5000 قطعه استخوان جانور قربانیشده از قلایچی، آجرهای لعابدار منقوش از قلایچی و ربط، کوزههای کوچک سفالی لعابدار از چنگبار، زیویه، کولتاریکه، قلایچی و ربط، معماری با پی سنگی و دیوارهای خشتی از زیویه و قلایچی، سنگفرشهایی در کف بناهای ربط، قلایچی و زیویه، ریتونهای سفالی، گردنبند طلایی از زیویه و … همه و همه نشانگر هستۀ فرهنگی بسیار قوی ماناهاست.
کانی زیرین
کاوش اضطراری نجات بخشی در محوطه کانی زیرین نخستین کاوشی است که در آن یک گورستان مانایی در کنار محوطه مسکونی و کارگاه کاوش شده است از این رو می توان ادعا کرد خانواری گسترده در کانی زرین زندگی می کردند که به کار صنعت مشغول بوده و مردگانشان را نیز در کنار این محوطه دفن می کردند .
کانی زرین نام چشمه ای کوچک در دامنه کوه سلطان و خوره تاو بوده که از منابع غنی آهن منطقه است که درسال 1378توسط مهندس صابر وفایی، از کارشناسان زبده میراث فرهنگی استان، شناسایی و در سال 1380 توسط مهندس محمد عبداله پور، از دیگر کازشناسان استان، به ثبت آثار ملی رسید.
اولین گزارش های کاوش غیر مجاز در این محوطه به سال 1392بازمی گردد که این کاوش ها نشان داد با گورستانی با گورهای چهارچینه سنگی و پوشش خرسنگی سروکار داریم .
طی بازدیدهایی که از منطقه شد با افزایش تعداد چاله های کاوشگران غیر مجاز مواجه شدیم از اینرو کاوش اضطراری نجات بخشی به همراهی
هیأتی متشکل از کارشناسان باستان شناسی آغاز شد. اعضاء هیأت عبارت بودند از:
– یوسف حسنزاده (کارشناس باستانشناسی موزة ملی ایران؛ معاون هیأت)
– نادر فرجی (دکترای باستانشناسی از دانشگاه میسور هند)
– مارچین پاشکه (استاد باستانشناسی دانشگاه گدانسک لهستان)
– سالار صالحیه (دانشجوی دکترای باستانشناسی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات)
– محمد پروین (کارشناس باستانشناسی ادارة میراث فرهنگی شهرستان سقز)
– سیروان محمدیقصریان (کارشناس ارشد باستانشناسی و مدیر داخلی پایگاه زیویه)
– محمدامین کس نزانی (معمار)
– کوروش محمدخانی (متخصص ژئوفیزیک)
– موسسه میراث آرکا (متخصص تصویربرداری هوایی)
– سید رسول احمدی (یگان حفاظت)
کاوش در این قبرستان مشخص کرد سفال های پیدا شده از محوطه متعلق به عصر آهن 2و 3 و بخصوص مربوط به دوره ماناها است .
محوطه به 3 بخش گورستان تاریخی، گورستان اسلامی، و محوطه معماری شامل معماری مسکونی و معماری کارگاهی تقسیم می شود .
دو دوره تدفین: سکایی-مانایی و اسلامی در این گورستان به دست آمد. در یکی از تدفین ها که به نظر متعلق به دورۀ متأخر اسلامی است یک مدال کوچک کشف شد که آثار حروف لاتین در آن نمایان بود و در گور دیگری از همین دوران مهره ای از جنس خمیرشیشه کشف گردید .
کاوش ها نشان داد ساختار معماری در تدفین های سکایی مانایی به نحوی است که در آن زمین تا رسیدن به ساختار طبیعی که صخره است کنده شده و دیواره های قبر به صورت چهارچینه سنگی با سنگ های بزرگ ساخته شده است پس از قرار دادن جسد در گور سپس روی این گورها با سنگ های حجیم بسیار بزرگ پوشانده و روی آن را کپه هایی از سنگ ایجاد کرده اند.
در این قبرها نمونه هایی از استخوان های حیوانی، تعدادی اشیا مفرقی شامل النگوی دو سر، ظروف سفالی، ظروف مینیاتوری آیینی کوچک، خمره و … کشف شد . ولی آنچه در مورد محوطۀ کانیزیرین اهمیت بسیار دارد و میتواند به پرشدن خلاءهای مطالعاتی ماناها کمک شایانی کند در دو نکته برجسته میشود:
الف) برای نخستین بار در مطالعات باستانشناسی ماناها معماری سکونتی و گورستان / تدفینها در کنار هم دیده شده که ما را در این نکته یاری میدهد که گور خفتگان مانایی در کجا بوده و چگونه زندگی میکردهاند؟
ب) مطالعات میانرشتهای بهخصوص بر روی اسکلتها از جمله DNA میتواند ما را یاری کند که ماناییها از نظر ژنتیکی که بودهاند؟ آیا آنان جزو ساکنان بومی زاگرس بودهاند یا آنچنان که از نامهایشان بر میآید با نورسیدگان آریایی آمیزش پیدا کرده بودند؟ مطالعة دندانها و آزمایش ایزوتوپ بر روی استخوانها نشان میدهد که تعذیة ساکنان کانیزیرین چه بوده است؟ آنالیز موادی که در لابهلای سفالها رسوب کرده به ما خواهد گفت که درون سفالها چه غذاهایی و با چه روشی تهیه میشد؟ قطعات استخوان جانوری از سوی متخصص باستانجانورشناس نشان میدهد که اقتصاد مردم کانیزیرین متکی به دامداری یا شکار بوده و بیشتر از گوشت چه حیواناتی استفاده میکردهاند؟ همچنین بافت جانوری منطقة در دورة مانا چه بوده و چه گونههایی از این دورة زمانی تا به امروز در این منطقه منقرض شدهاند؟ نتیجة آزمایش ایزوتوپ بر روی استخوانهای جانوری از بافت گیاهی منطقه در این بازة زمانی خبر میدهد و از نتایج آن میتوان وضعیت آبوهوایی منطقه را بازسازی کرد. مطالعة خاک ناحیة لگن تدفینهای کانیزیرین از سوی متخصص باستانانگلشناس، اطلاعات ارزشمندی را از بیماریهای رایج در آن دورة زمانی در اختیار خواهد گذاشت.
اینها همه اطلاعات ارزشمندی هستند که در اولویت مطالعات این کاوش قرار دارند و هرکدام به تنهایی مهمتر از آن هستند که آیا جنس فلان شیئ که در کنار گورخفتهای در کانیزیرین بهدست میآید طلا بوده یا نقره. و البته دستیابی به این اطلاعات مستلزم حفظ و دستنخورده بودن نمونهها، آلوده نبودن آنها از سوی تماسهای جدید و بهدستآمدن تعداد کافی از نمونههاست. به امید اینکه محوطههایی مشابه کانیزیرین از سوی مردم و مسئولین محافظت شوند تا با مطالعات دقیق متخصصان، تاریخ منطقه از اینگونه اطلاعات علمی و ارزشمند محروم نماند.
برنامه های آتی
کانی زیرین از آن جهت یکی از یافته های مهم باستان-شناسی غرب کشور محسوب می گردد که از یک سو تا کنون از دوره مانایی هیچ محوطۀ کارگاهی شامل استخراج سنگ آهن تا استحصال و صادرات آن شناسایی نشده بود و از سوی دیگر هیچ محوطه مانایی در کنار گورستان همان دوره معرفی نشده بود. با این وصف پتانسیل بالایی برای حفظ و معرفی دارد. ازاینروی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سقز و شهرداری صاحب طرحی برای تبدیل این محوطه به سایت موزه را در دست بررسی دارند. ما امیدواریم با انجام آخرین فصل کاوش در این محوطه بتوانیم زمینه های این مهم را فراهم سازیم. تا کنون یک نشست علمی در داخل کشور و دو سخنرانی در خارج از کشور از یافته های باستان شناختی این محوطه به انجام رسیده است.
سپاسگزاری
در نهایت واجب می دانم نهایت قدردانی خویش را از فرمانداری ویژه شهرستان سقز، شورای اسلامی شهر سقز، بخشداری زیویه، شهرداری صاحب، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سقز، هلال احمر سقز، دانشگاه پیام نور سقز، پژوهشکده باستان شناسی کشور و مردم منطقه اعم از روستاییان و کارگران زحمتکش تا خبرنگاران و دیگر ارگانها و مسئولین ابراز دارم؛ باشد که نتایج این کاوش که به زودی منتشر خواهند شد بخشی از زحمات ایشان را برآورده سازد.
کد خبر: 17828-
مطالب مرتبط:
- قلعه باستانی ‘زیویه’، جهانی است که جهانی نشده
- بررسی اوضاع “زیویه، هفت دهه پس از کشف”
- رویایی به نام منطقه گردشگری ” کرفتو – زیویه – سقز”
- چرا میراث گذشتگان مهم است؟
- نشستی برای تشریح نتایج کاوش های باستانشناسی در زیویه
- توضیحات مدیرکل میراث فرهنگی استان در مورد ثبت جهانی زیویه و کرفتو
- محور گردشگری تخت سلیمان، زیویه و کرفتو ایجاد می شود
جناب آقای هژبری خوبه که شما همت کردید و اقدام به کاوش این محوطه ی باستانی نموده اید ولی همانگونه که استحضار دارید اولین قدم در کارهای باستان شناسی حفاظت و پاسداری آثار تاریخی و باستانی است ولیکن متاسفانه شاهدیم که شما عملا یک مرحله رو جا انداختید و مستقیم رفتید سراغ کاوش و آن هم بدون برنامه ای حفاظتی به صورتی که قطعادر آینده شاهد حفاری غیر مجاز بیشتر در این محوطه خواهیم بود البته از روی عکس بالا میتوان به راحتی فهمید که شما حفاری رو به صورت کاملا ناقص و نیمه تمام رها کرده اید به صورتی که عملا با نگهداری بازوهای گمانه ها پلان معماری ناقص را در دست دارید…پیشنهاد میکنم بیشتر به مقوله ی پیشگیری بپردازید.
پاسخ دهید
ای کاش بعد از کاوش ،این محوطه ها به حال خود رها نمی شدند و به مقوله ی حفاظت بیشتر توجه میشد
پاسخ دهید