گزارش تحليلي از اجرای های جشنواره تئاتر کردی
سرانجام هشتمين جشنوارهي تئاتر كردي روز شنبه نهم آبان ماه در سقز آغاز به كار كرد و اين بار اروميهايها كلنگ افتتاح آن را به زمين زدند. به لحاظ اجرايي اصليترين تفاوت اين دوره با دورههاي قبل حذف مراسم افتتاحيه بود. خوشبختانه اين دوره از توهم سخنداني و هوس سخنراني كه به شدت در چنين مناسبتهايي مرسوم است خبري نبود. دومين تفاوت برجستهي اين دوره با گذشته عدم حضور گروههاي نمايشي از كردستان عراق بود كه به گفتهي برخي دستاندركاران، ادارهي ارشاد در دقيقهي نود از فراهم نمودن امكانات شركت آنها در جشنواره سرباز زده است. سومين و شايد مهمترين تفاوت نيز به عدم موفقيت دستاندركاران جشنواره در جلب نظر شخصيتهاي سرشناس و فرامنطقهاي حوزه تئاتر براي داوري اين دوره بود كه متاسفانه جشنوارهي هشتم قادر به انجام اين كار نشد و بخش زيادي از حاشيههاي جالب آن كه مي توانست مولود حضور اين افراد باشد از دست رفت و به داوران منطقهاي كه خود بعضاً از ارائهدهندگان نمايش در سالهاي گذشته هستند بسنده شد كه البته نمي توان منكر توانانمنديهايشان نيز شد. به اين تفاوتها و غيابها مي توان عدم حضور گروههاي پرانرژي و آوانگارد بوكاني را نيز افزود كه در دورههاي گذشته پاي ثابت كارهاي خوب و بحثها و جدلهاي ارزندهي جشنواره بودند؛ و در نهايت هواي به شدت باراني سقز كه آن هم مزيد بر علت شد و به كمك موارد ذكرشدهي ديگر رفت تا روح حاكم بر جشنوارهي تئاتر كردي امسال تا حد زيادي آسيب ببيند و از شور و شوق و شلوغي دورههاي گذشته عملاً خبري نباشد. در اين دوره تيغ بازبينان متنها نيز برندهتر بود و كارهاي زيادي افتخار حضور در دورهي هشتم را پيدا نكردند. هيات بازبيني در اين دوره، متون ترجمه شده و به زعم خود ناهمخوان و غيرمرتبط با واقعيت تاريخي و فرهنگي كردستان را نيز از دايرهي جشنواره خارج كرد تا در نهايت از حدود بيش از 60 اثر، هشت اثر موفق به حضور شوند، كاري كه بحثها و مجادلات فراواني نيز به دنبال داشت. با تمام اين اوصاف نميتوان از زحمات فراوان و تلاشهاي دلسوزانهي دستاندركاران جشنواره خصوصاً انجمن نمايش و ادارهي ارشاد اسلامي سقز چشمپوشي كرد. اميد كه با لحاظ نمودن موارد ياد شده و ديگر انتقادهاي ارائه شده از سوي دوستداران عرصهي تئاتر به فكر پربارتر برگزار كردن آن در سالهاي آينده باشند.
اكنون نگاهي مختصر به كارهاي ارائه شده در روز اول جشنواره:
– «كی شةري دةسپیكرد» از اروميه
نويسنده: امين ابراهيمي ، كارگرداني حامد اسماعيلوند
مي توان گفت مانند بيشتر دورههاي جشنواره اين دوره نيز ” جنگ ” مضمون چند اثر ارائه شده از جمله كار اروميه را به خود اختصاص داده بود. اگر چه لهجهي كرمانجي نمايش از همان ابتدا مشكلساز شد و به دليل عدم ايجاد ارتباط، نارضايتي بسياري از مخاطبان را به همراه داشت اما در نهايت مفاهيمي چون هويت، جنگ، آوارگي و … توانستند به ايجاد نوعي ارتباط كلي با مخاطب كمك كنند.
مكان رويدادها كردستان عراق و زمان آن پس از حملهي آمريكا به اين كشور بود. شخصيت اصلي و يگانهي نمايش از پدري كرد در عراق و مادري ايراني ( با هويت نامشخص) است. امري كه به نوعي بحران هويتي براي او تبديل شده و در متن جنگ، نابساماني و آوارگي حاصل از آن پيگيري و مورد بررسي قرار ميگيرد. كارگردان سعي كرده بود با ايجاد موقعيتهاي متفاوت و به شدت سخت، تصويري از رنجهاي مردم كرد و مشكلات هويتي آنها ارائه نمايد. كاري كه با همراه نمودن برخي موقعيتها و ديالوگهاي طنز قابل قبولتر شدهبود و نهايتاً با تلاش براي بازآفريني يك زندگي جديد تداوم مييافت. صحنهآرايي بسيار ساده و استفادهي نسبتاً محدود از نور و موسيقي از مواردي بود كه بيشتر ميلي معطوف به ضعيف نشان دادن نمايش داشتند.
حامد اسماعيلوند كارگردان اين نمايش به شارنيوز گفت” به باور من جاي كارهايي با لهجهي كرمانجي در جشنوارهي تئاتر كردي خالي است و هدف من نيز در وهلهي اول پركردن اين ظرفيت است. وي همچنين در ارتباط با مشكل ارتباط اثر با مخاطب گفت” به باور من ضعف اصلي متوجه مخاطب است چون ما نميتوانيم به خاطر بحث ارتباط بخشي از زبانمان را ناديده بگيريم پس مخاطبان بايد با اين نوع ارائه نيز كنار بيايند. وي همچنين با موفق خواندن اثر خود به تغييرات عمده در متن نمايشنامه اشاره كرد و گفت ” بخشهاي زيادي از متن آقاي ابراهيمي را در جريان كار تغيير دادم چون فكر كردم در شكل كنوني براي ارائه پيامي كه دارد موفقتر است.
– ماشينه شهركه رهكان:
نويسنده و كارگردان: ابراهيم ابراهيمي
دومين اثر اجرا شده در جشنواره كه از مهاباد آمده بود نيز مضمون جنگ، شكنجه و زمينههاي شكلگيري و همچنين تبعات غيرانساني و غيراخلاقي آن را بررسي ميكرد و اتفاقاً باز هم در كشور عراق.
اين بار روايتي خطي و تا حد زيادي كسل كننده چگونگي رشد و تكامل يكي از شخصيتهاي خونخوار بعثي به نام “ابوسعيد جابر التكريتي” را به تصوير ميكشيد و زمينههاي شكلگيري شخصيت او را همزمان با بازگويي بخشهايي از تاريخ سياسي معاصر عراق به مخاطب عرضه ميكرد. طولاني شدن زمان اجراي نمايش به شدت از قدرت شروع آن كاست و تا حدي ملالآور شد. از ضعفهاي ديگر اين نمايش ميتوان به مشكلات زباني آن اشاره كرد؛ به نظر ميرسيد كه زبان كردي متن از نوعي ناپختگي رنج ميبرد. از سوي ديگر، دكور همخوان با سردي تنيده در فاجعهي مستتر در نمايش و نيز استفادهي مناسب از نور از ويژگيهاي مثبت آن بود. به طور كلي شكل كاملا خطي روايت قصه، مفاهيم نيرومندي چون جنگ، مرگ، شكنجه و تجاوز را كه ميتوانند منظومهي نيرومندي را براي ايجاد موقعيتهاي دراماتيك به وجود آورند و تاثير عميقي بر مخاطب بگذارند عقيم ساخته بود.
– خهيالي خاو:
نويسنده و كارگردان: امير زارع زاده
به راستي يعني هيچ يك از پنجاه اثر حذف شده اين دورهي جشنواره، شرايط بهتري نسبت به نمايش ” خه يالي خاو” نداشتند كه انتخاب نشدند؟ بايد گفت كه اين نمايش با اقتدار كامل موجب افت سطح كيفي جشنواره شد و تصميم هيات بازبيني فستيوال هشتم را با پرسشهاي اساسي مواجه ساخت.
متن بسيار ضعيف، زبان كاملا اخته شده، طنز سطحي و زوركي و نيز بازيهاي غير حرفه اي و معطوف به خنداندن اجباري تماشاچيان عملا اين نمايش را از اعتباري كه جهت حضور در چنين جشنواره هايي لازم است ساقط كرده بود.
-ره شدانهوهي سپي و چهند خهونيك
نويسنده و كارگردان: تريفه كريميان
سرانجام پنجمين اثر اجرا شده در جشنواره توانست نظرات بسياري را به سوي خود جلب كند. «ره شدانهوهي سپي وچهند خهونيك» به تنهايي و با متني قدرتمند به جنگ مردسالاري رفت و با ارائهي يك كار چندلايه، عميق و اجرايي تقريباً قابل قبول اميدها را يكبار ديگر به جشنوارهي هشتم بازگرداند. تريفه كريميان كه اين نمايش اولين حضورش به عنوان نويسنده و كارگردان است توانست از دام رويكردهاي روزمره و بي محتواي مدعي مبارزه با ساختارهاي مردسالار جامعه رهايي يافته و با ارائهي نوعي واقعبيني مبتني بر روايتي چندلايه، موضوع همواره چالش برانگيز حضور زن در عرصههاي فرهنگي و اجتماعي را مورد بازانديشي مجدد قرار دهد. بازي قوي و قابل توجه خود او نيز به ارتقاي سطح كارش كمك كرد و تحسين تماشاگران را برانگيخت. كار كريميان در مقايسه با ديگر آثار اجرا شده واجد ويژگيهاي بسيار بهتري بود. او 45 دقيقهي نفسگير را با حضور در نقشهاي مختلف و متنوع بازي كرد و صحنه را به جشنوارهي رنگها تبديل ساخت. با اين اوصاف نبايد ضعفهاي اين اثر را نيز ناديده گرفت. در برخي جاها اداي جملات دچار مشكل ميشد و مخاطب را از جريان نمايش دور ميكرد. همچنين صداگذاري و نور نيز ناهماهنگيهايي داشت كه بر كيفيت خوب كار او تاثيرات نسبتاً بدي بر جاي گذاشته بود. مطمئناً اين نمايش ظرفيت بحثهاي بيشتري دارد كه اميدواريم در آينده به آن پرداخته شود.
–
سهماي پهپوله بال شينهكان
نويسنده و كارگردان: عبيد رستمي
عبيد رستمي كه از چهرههاي شاخص تئاتر كردستان است اين بار به سراغ نوولي از «فرهاد پيربال» نويسندهي كرد رفته بود: «مولازم تحسين و چه ند شتي تريش». اما آنچه فرهاد پيربال را به عنوان يك نويسنده در سالهاي گذشته مطرح نموده، فرم جسورانه و آوانگارد كارهايش بود، امري كه در اين نوول نيز بسيار برجسته است. داستان دو رقيب يعني «جوامير» و «مولازم تحسين» كه اولي يك مبارز و دومي يك بعثي است و هردو به ظاهر دور از چشم يكديگر با زني به نام «اخنر» ارتباط دارند در كتاب پيربال، هم به لحاظ فرم و هم روايت به صورت موازي و شانه به شانه پيش ميرود، نكتهي مهمي كه كارگردان از عهدهي بازآفريني آن بر روي صحنه بر نيامده و به روايت شكلي ساده و قابل پيشبيني دادهبود. اگرچه دو قطبي نيكي و بدي ( جوامير و تحسين) بر محور عشق معنا مييافت و در تقابل و كشمكش بود اما رويدادها در امتداد يكديگر روايت ميشدند. اما آنچه عبيد رستمي را در كارهايش به نوعي متفاوت ميكند باور به نوعي اعتدال و احتياط در عرصهي نمايش است. او نه به سراغ كارهاي آفتزده و به زعم برخيها پستمدرن ميرود و نه در چارچوبهاي كلاسيك و قديمي گرفتار ميماند. به همين خاطر بود كه اجراي كارش با بازي خوب و قابل قبول خود و ديگر بازيگرانش نوعي ثبات، آرامش و اطمينان خاطر به جشنواره داد و تا حدودي از آشفتگي و پستي و بلنديهاي ابتدايي آن كاست. او تا حد زيادي به متن اثر و محور قراردادن مفاهيمي چون خيانت، عشق، وفاداري و مرگ در كار فرهاد پيربال وفادار مانده بود. لازم به يادآوري است كه از ميان هشت اثر راهيافته به جشنواره، كار عبيد رستمي چهارمين كاري بود كه داستان آن در كردستان عراق اتفاق ميافتاد.
–
سهيدهوان
نويسنده و كارگردان: عليرضا اسماعيلي
در هشت دوره برگزاري جشنوارهي تئاتر كردي نام عليرضا اسماعيلي با «بيت»ها و متون فولكلور و كلاسيك كردي پيوند خوردهاست. عليرغم انتقادهايي كه از اين رهگذر به او وارد است نميتوان انكار كرد كه در اين عرصه داراي ارادهاي قابل تحسين جهت به تصوير كشيدن بخشهايي از ادبيات شفاهي كردي است. اسماعيلي علاقمند است با استفاده از بازيگران زياد از تمامي ظرفيت صحنه استفاده كرده و كارهاي فاخر، پرخرج و پر زرق و برق و حجيم ارائه كند و نميتوان انكار كرد كه در اين حوزه صاحب تجارب ارزشمندي است. شايد اين نگرش به مزاق بسياري خوش نيايد ولي بخش انكارناپذيري از تاريخ تئاتر و سينماست و كارگردانهاي بسياري را در تمام دنيا به خود مشغول كردهاست.
در كارهاي اسماعيلي نبرد خير و شر همچنان ادامه دارد، نبردي كه مركز و معناي تمامي ادبيات شفاهي ماست و عشق و از خودگذشتگي به آن ابديت و امكان ادامهي حيات ميبخشد.
«سهيدهوان» يكي ديگر از اين آثار است كه اسماعيلي اين بار به سراغ آن رفته و بر خلاف كارهاي گذشتهاش ترجيح دادهبود به جاي استفاده از چهرهاي زيبا براي شخصيت اصلي از چهرهاي باتجربه چون جميل منصوري استفاده كند. بازي خوب منصوري توانست تا حد زيادي ناهماهنگي و حس اداي تكليف (به جاي بازي) تعداد ديگري از بازيگران نمايش را در حاشيه قرار دهد. طراحي زيباي لباس و استفاده مناسب از نور، ديگر ويژگيهاي كار اسماعيلي بودند كه در كنار كارگرداني نسبتا قابل قبول ، سهيدهوان را براي مخاطبان جذاب كردهبود.�
–
ئيوارهيهك بو پياوكوشتن
نويسنده : مهدي مرادي كارگردان : شهرام ميرزايي
اين نمايش از جمله كارهاي خوب و قابل تحسين جشنواره بود و در آن يكي از بحث برانگيزترين نمايشهاي جهان يعني «در انتظار گودو» هدف سوءقصد قرار گرفتهبود.
نويسنده با اقتباسي عجيب، مفهوم «انتظار» را در اثر بكت به چالش گرفته و آن را با اصرار و تاكيدي اغراقآميز به پرسش گرفتهبود. شخصيتهاي اصلي نمايش يعني ولاديمير و استراگون در موقعيتي متفاوت قرار گرفته و با سوءاستفاده و هدايت «كافهچي» به انتظار تقريبا آگاهانه و تعمدي خود ادامه ميدادند تا از اين رهگذر كافهچي درپي منافع خود و آنها نيز به دنبال مطالباتشان باشند. شخصيت «گودو» كه انتظار ميرود پيامآور صلح و برابري باشد به دورهگردي ساده و بيخبر كه بهدنبال گذران زندگي روزانهاش است تقليل يافته بود. حقيقت در هيات زني، در تلاش آگاه ساختن ولاديمير، استراگون و … بود. تلاش براي بيواسطه بودن و وضوح پيام نمايش، حضور توجيهناپذير يك زن با بازي ضعيف و و ديالوگهايي نهچندان جذاب از ضعفهاي عمده اثر بود كه ميشد با آنها به شكل ديگري برخورد كرد. تنها پيامي كه ميتوان از حضور حقيقت(به نمايندگي يك زن) در بازي گرفت اين بود كه حقيقت ميتواند يك زن و در عين حال زيبا باشد.
نمايش در جايي پايان يافت كه انتظار ميرفت. گودو كه پس از بيست و يك سال انتظار آمده بود مورد پذيرش قرار نگرفت و براي ادامهي انتظار و حيات و منافع ساكنان كافه جانش را از دست داد.
طراحي خوب دكور و بازي مناسب نقشهاي ولاديمير و استراگون از ديگر ويژگيهاي اين نمايش بود.
به دليل عدم حضور در اجرا شب هندوانه از نقد آن بازمانديمکد خبر:
5354
سلام ضمن اظهارمسرت از برگزاری جشنواره ،بهتره بجای انتقادات گزنده پیشنهادات سازنده داد واین زبان نیز بیشترگوش نواز دست اندرکاران بوده وبهتره که انتقاد گزنده تصحیح شودتا این مراسمات منطقه ای همچنان درراس کارهای فرهنگی باشد با تشکرازاطلاع رسانی شارنیوز
پاسخ دهید
با تشکر که با نقد خود دید تماشاگر را از تیاتر وسیعتر می کنید.و متشکر ام از شارنیوز که مسئولانه وظیفه ثبت این واقعه هنری (در هر حد و اندازه ای) را بر دوش گرفته است.بدون نقد و نقادی در کنار هنر اثار هنری همچون نوزاد مرده اند .انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته است. درست است جشنواره تمام شده است اما بیشتر ادامه بدهید . جشنواره ای با متنهای بیشتر مستحکم تر و با ثباتتر خواهد بود.
پاسخ دهید
با سلام خدمت دوست عزيز . شرمنده فدات بشم مال متن ماشينه شهرکه رهکان روايت خطي نداشت اي كاش كلاس آقاي كامكار حضور داشتين تا از اول شروع مي كردين (آماتور)
پاسخ دهید
ببینید دوستان شارنیوز با این انعکاس خبریتون دیدیم که طرز فکر شما چیه؟بسته وجدانن بسته چقدر موزی گری !تورو خدا برای هرکاری که انجام می دین اول چرایش رو از خودتون بپرسید!برای نقد تئاتر منتقد بیارید نه زیر دیپلمه های شارنیوزی
پاسخ دهید
شار نیوز خسته نباشید بنظرم کار شناسی تاتر کار شما نیست لطف بفر مائید از استقبال مردم هم بگوید کدام نمایش جشنواره با مردم ارتباط پیداکرد. ضمن اینکه چرا از برگز یدگان نامی نمی برید
پاسخ دهید
با این باز تاب بدی که شار نیوز ایجاد کرد خیلی از مردم چهر تان را به درستی شنا ختند. شمنا چکاره هستی نظر می دهید.دو نفر تاتری را در موقع جشنواره بیاورید تا کار شنا سانه به مسایل تاتر توجه شود
پاسخ دهید
با سلام وخسته نباشید خدمت دست اند کاران شار نیوز و همچنین اسا تیدی که نظرات خودرا در مورد بار کمی وکیفی جشنواره کردی اعلام داشته اند قبل از هر چیز می خوهم یاداور شوم که تاتر علم است و با سایر علم های دنیا در حال پیشر فت.(البته سوا از مساءل هنری تاتر) پس با ید کسانی در مورد تاتر نظر بد هند که مسلح به علم تاتر باشندچون تاتر هنر بز رگیست وملقب به مادر تمام هنر ها.اما متا سفانه دیوار کو تاهی دارد که هر کار نا بلدی که حتی یکبار در عمرش نه تاتری را به خو بی دیده ونه ونه سر رشته ای در این وادی دارد خودش را آویزان به آن می کند
و هر چه را به مضاق خودش خوش می آید می نویسد.
تو رو خدا دست بردارید نقد تاتر کار شما نیست.اما خد مت این اساتید مخترم(عالمان بی عمل) عر ض کنم شما در طول این سالیان چه کاری رابرای تاتر سقز انجام داده اید.که اینگو نه شیون سر می دهید
البته دئچرا کارهای را کر ده اید همیشه کار دیکران را کو چک شمر دیدتا بد ینگونه ضعفهای خود را سر پوش بگذاریدو لازم است برای یادآوری حد متتان عرض کنم که دراین سالها ما بجز آقایان زارع زاده اسما عیلی حامدی..کاری را از کسان دیگری در سقز نده دهایم.(البته فقط جشنواره مد نظرم است)ولی متا سفانه . فقط مد عین به امید روزی که شما هم به عر صه عمل بیب ید
پاسخ دهید