عملکرد مدیریت آموزش و پرورش سقز زیر تیغ نقد
مقدمه: مظفر رستمی بیش از یک دهه است که مدیریت آموزش و پرورش شهرستان سقز را به عهده دارد؛ مدت زمانی که علاوه بر طولانی و غیر مرسوم بودن، نقدها و نارضایتیهای نسبتاً گستردهای به دنبال داشته و تقریباً در دو سال گذشته وارد مراحل جدیدتری شدهاست. اکنون صدای اعتراض به عملکرد و ادامهی مدیریت رستمی بلندتر و به مراتب گستردهتر از هر زمان دیگری است اما آنطور که به نظر میرسد او در همهی این سالها از مواجههی مستقیم با منتقدان و پاسخ به پرسشهای ایجاد شده سرباز زده و تلاش کردهاست جایگاه خود را بیرون از عرصهی روابط حاکم بر آموزش و پرورش تحکیم و تثبیت کند. شارنیوز در راستای رسالت خود که همانا تلاش برای انعکاس بلاواسطه و صادقانهی نظرات و نقدهای منصفانهی همهی اقشار و گروهها خصوصاً آنهایی است که از دسترسی عادلانه به رسانهها و بیان مطالبات خود محروم شدهاند میزبان جمعی از معلمین منتقد به عملکرد مدیریت آموزش و پرورش شهرستان سقز بود تا مخاطبان و خصوصاً فرهنگیان این شهر شناخت دقیقتری از نوع و سطح این انتقادات و اعتراضات پیدا کرده و درک دقیقتری از فضای موجود داشتهباشند. لازم به ذکر است که این سایت خبری آمادهی انعکاس دیگر رویکردها و نظرات در این خصوص است و از تضارب افکار و آرا استقبال میکند.
شارنیوز: از اینکه امکان این نشست و بررسی عملکرد آموزش و پرورش شهرستان سقز را فراهم کردید متشکریم. هدف ما این است که روایتگر صادق نظرات و گفتههای شما باشیم تا نقد عملکردها و تبادل دیدگاههای مختلف به بهبود وضعیت آموزشی شهرمان کمک کند. برای شروع بحث لطفاً بفرمایید به صورت کلی مهمترین انتقاداتی که به عملکرد مدیریت آموزش و پرورش شهرستان سقز وارد است کدامها هستند؟
حامد یزدانی: از شما برای برگزاری این نشست سپاسگزاریم. باید بگویم که انتقادات فراوانی نسبت عملکرد مدیریت آموزش و پرورش سقز وجود دارد که تلاش میکنیم در حد امکان و با همراهی دوستان و همکاران بزرگواری که در این نشست حضور دارند تصویری نسبتاً جامع از آنها ارائه نماییم. اما برای شروع بحث باید به فضای کلی حاکم بر آموزش و پرورش سقز اشاره کنم که فضایی بسته و غیر پاسخگوست و ارتباط و اعتماد لازم در درون آن به شدت تضعیف شدهاست. اگرچه این فضا در هیچ زمان و مکانی در دنیای امروز قابل دفاع نیست، اما با وجود تأکیدات ریاست جمهوری در دولت یازدهم و وزیر آموزش و پرورش در همین دولت بر لزوم اظهار نظر معلمین در امور آموزشی و نقد وضع موجود و لزوم زدودن فضای امنیتی در آموزش و پروش، روند قبلی با شدت بیشتر ادامه یافته و کوچکترين حرکت دلسوزانه معلمین و همکاران فرهنگی با برخورد تند مسئولین روبهرو میشود. بسیاری از مدیرانی که در داخل مجموعهی آموزشی و اداری به فعالیت مشغولاند عملکرد مثبت و قابل قبولی ندارند و از ویژگیهای لازم برخوردار نیستند. به بیان دیگر نحوهی انتخاب بسیاری از این نیروها بحث برانگیز و غیرشفاف است و متأسفانه شایستگیهای کافی برای ایجاد یک مدیریت خلاقانه و مبتنی بر ارتباط و احترام متقابل را ندارند. بخش زیادی از این افراد (و البته نه همهی آنها) یا تجربه و تخصص لازم را ندارند و یا رویکردهای مغرضانه و شخصی را به مبنای کار و فعالیت خود قرار دادهاند. متاسفانه بسیاری از نیروهای کارآمد، صادق و توانای مجموعهی آموزش و پرورش تنها به این دلیل که محبوبیتی نزد مدیریت فعلی ندارند به حاشیه رانده شده و این نهاد مهم و تأثیرگذار از دانش و تجربیاتشان بیبهره ماندهاست. مورد دیگر تصمیمگیریهای غیر کارشناسانه، بدون مشورت و عجولانه در این مدیریت است؛ به عنوان نمونه یکشیفتسازی و ادغام مدارس در دو سال گذشته با شدت و اصرار زیاد و بدون توجه به ظرفیتهای واقعی آموزشی شهر سقز، در دستور کار قرار گرفته و آسیبهای زیادی به این نهاد وارد ساخته که دوستان به طور دقیقتر در اینباره صحبت خواهند نمود. تضعیف و کنترل غیرقانونی و غیردموکراتیک شوراها و انجمنهایی که در سطوح مختلف آموزش و پرورش فعالیت دارند از دیگر مواردی است که در ادامهی بحث به آن خواهیم پرداخت.
شارنیوز: سرفصلهای مورد اشارهی شما تا چه اندازه جنبهی حقوقی دارند؟ به بیان دیگر آیا در موارد مطرح شده قوانین یا آییننامههای آموزشی نقض یا نادیده گرفته شدهاند یا اینکه این انتقادات بیشتر متوجه عملکرد محتوایی و رفتاری مدیریت آموزش و پرورش است؟
خالد عبداللهی: بخش عمدهای از مشکلات موجود و عملکرد ضعیف مدیریت آموزش و پرورش، بارِ حقوقی و قانونی دارد. بهطور کلی باید گفت که مدیریت فعلی برخورد دوگانه و متناقضی با قوانین و بخشنامههای آموزشی دارد که نتیجهی آن آسیبهای عمدهای است که در حوزههای فرهنگی و اجتماعی شهرستان سقز دیده میشود. به عبارت دیگر ما معتقدیم که بخش قابل توجهی از آسیبها و مشکلات اجتماعی موجود نتیجهی عملکرد ضعیف و بستهی این نهاد است. متاسفانه آموزش و پرورش ما جوانانی بدون پرسش و خلاقیت آفریده است؛ جوانانی که نتیجهی فعالیت سرکوبگرانه و بدون انعطاف اصلیترین و مهمترین نهاد آموزشی شهرمان هستند. من در حال حاضر به مشکلات ساختاری آموزش و پرورش در ایران کاری ندارم و معتقدم مدیریت آموزش و پرورش سقز در چارچوب همین ساختار و قوانین و مقررات آن ضعیف و غیرقابل دفاع عمل کرده و به جای کاهش مشکلات ساختاری موجود، به شکل دردناکی بر آنها افزوده و این مشکلات را پیچیدهتر کرده است. انتخابات انجمنهای اولیا و مربیان که یکی از مهمترین ظرفیتها برای پویاسازی و دموکراتیک کردن ساختار تصمیمگیری و نظارت در آموزش و پرورش است و آییننامههای شفافی دارد با تحمیل سلیقهی مدیریت فعلی، کارکرد واقعی خود را از دست دادهاست. ایشان به صورت آشکار و بدون هیچ واهمهای برای کنترل این انجمنها، آراء و نظرات جمعی را آشکارا زیر پا نهاده و به بهانههای مختلف افراد نزدیک به خود را به این انجمنها تحمیل کرده و معلمان مستقل و منتقد را حذف و به حاشیه راندهاست که نمونههای بسیاری در این ارتباط وجود دارد و مدارس بسیاری در سطح شهر آماج چنین دخالتهایی قرار گرفته است. مورد دیگر بحث یک شیفته کردن مدارس است و همانطور که اشاره شد با فشار و شدت زیادی در سقز اجرایی شده و تبعات ناگواری درپی داشته است. این درحالی است که بخشنامههای مربوط به اجرای این قانون به وضوح به ضرورت هماهنگی و انطباق آن با ظرفیتهای موجود اشاره میکند که ظرفیت یادشده و لازم برای اجرای کامل این قانون در سقز وجود نداشته است و هرگز نمیتوان به اجرای آن که افزایش شدید دانشآموزان در کلاسها، تغییر فیزیکی و غیرمنطقی ساختار بسیاری از مدارس و کلاسها و حذف بسیاری از نیازمندیهای مدارس مانند کتابخانه، سالن اجتماعات، آزمایشگاه، نمازخانه، راهروها و… را به دنبال داشت افتخار کرد. به عبارت دیگر آموزش و پرورش سقز نمیتواند در میان شهرهای اطراف خود به اجرای چنین قانونی که قطعاً در آینده تبعات منفی بسیاری به دنبال خواهد داشت افتخار کند.

حامد یزدانی-رحیم حسینی-سلیمان عبدی-احمد قادری
طاهر قادرزاده: مطمئناً هدف همهی ما این است که انتقادات خود به مدیریت آموزش و پرورش را در چارچوب قوانین حاکم بر این نهاد و با توجه به ضوابط موجود ارائه کنیم. شاید ابتداییترین مطالبهی قانونی معلمان، داشتن فضایی امن و سالم برای فعالیت و کار باشد که متأسفانه این مطالبهی قانونی با عملکرد غیرشفاف و سلیقهگرایانهی این مدیریت زیر پا گذاشته شدهاست. معلمین ما فضای آرام و مطمئنی برای پژوهش و تحقیق و بسط تجربههای آموزشی ندارند. تاکنون پژوهش دقیقی در مورد میزان رضایتمندی معلمین سقز از عملکرد مدیریت آموزش و پرورش سقز انجام نگرفته است، چون اختیار انجام چنین فعالیتهایی عملاً سلب شدهاست. البته اگرچه متأسفانه آمار و اطلاعات قابل استناد از افراد منتقد در میان معلمان و یا همشهریان وجود ندارد اما دیدهها و شنیدهها حاکی از نارضایتی بخش نسبتاً گستردهای از معلمان به این عملکردهاست و به آن نقدهای زیادی دارند. با این وضعیت چگونه میتوانیم دانشآموزانی پرسشگر و مسئولیتپذیر تربیت کنیم؟ یکی دیگر از حقوق معلمین که همزمان یکی از وظایف این مدیریت نیز هست امکان گفتگوی بیپرده و مداوم با مسئولین و طرح پرسشها، خواستهها و مشکلات است تا از این طریق کیفیت کار در این نهاد حساس و گسترده ارتقا پیدا کند؛ امری که با وجود درخواستهای مکرر متأسفانه هرگز به آن توجه نشدهاست. در آبانماه سال 1392، تعداد 184 نفر از معلمین طی نامهای از رئیس آموزش و پرورش سقز خواستند تا برای گفتگو در مورد مسائل و مشکلات این نهاد جلسهای تشکیل دهد که هرگز پاسخی به این درخواست برحق و قانونی داده نشد. باید یادآوری کنم که ما قصد خوانش نیتها را نداریم و به نتایج کارها توجه میکنیم. به عنوان معلم نسبت به آیندهی جوانانی که تربیت میکنیم دغدغه داریم و نگرانیم. اگر به فضای حاکم بر مدارس توجه کنید آنچه بیش از همه جلب توجه میکند انفعال و خمودگی دانشآموزان و به ویژه معلمان و عدم اطمینان آنان به آینده است. چگونه میتوان با دیدن و لمس چنین واقعیتهایی بیتفاوت بود و به پرسشها و مطالبات پاسخ نداد؟ همچنانکه دوستان هم اشاره کردند با وجود چنین مسایلی، اکنون تحت تاثیر آنچه نُرم کلاسی خوانده میشود، تعداد دانشآموزان بر اساس «چارچوب ساماندهی و مدیریت نیروی انسانی» باید ما بین24 تا 36 نفر باشد. این به آن معنا نیست که تعداد دانشآموزان در همه کلاسها باید به سقف این نْرم نزدیک شوند، بلکه لازم است فضای فیزیکی کلاس در نظر گرفته شود و بر اساس آن تعداد دانشآموزان تعیین گردد. اما با نزدیک شدن تعداد دانشآموزان به سقف در نظر گرفته شده در بسیاری از کلاسها به ویژه در ابتدایی، بازهم بر حجم مشکلات و پیچیدگیهای موجود افزوده شدهاست. با چنین وضعیتی آیا امکان بهبود و ارتقای استانداردهای آموزشی وجود دارد؟
حامد یزدانی: لازم به ذکر است که بخش عمدهای از مطالبات معلمان، در اهداف کلی آموزش و پرورش ایران وجود دارد. مثلاً هدف نظام آموزشی تربیت دانشآموزانی مسئولیتپذیر است که هم به حقوق خود آشنایی داشته باشند و هم حقوق سایر افراد جامعه را رعایت کنند. کلی بودن بخشی از انتقادهای ما متوجه آن بخش از عملکرد آموزش و پرورش سقز است که روح کلی و اهداف تعریفشدهی نظام آموزشی کشور را نیز نادیده میگیرد و عکس آن عمل میکند. بخش دوم انتقادهای موجود مربوط به نقض قوانین و آییننامهها و برخورد دوگانه و حتی چندگانه با آنهاست. مثلاً قوانین و آییننامههای مربوط به انتخابی بودن انجمنها، تشکیل انجمنهای صنفی، شفافیت در عملکردها و… نادیده گرفته شده یا با تفاسیر غیرواقعی و سلیقهای اجرا میشوند اما بخشنامههایی مانند یکشیفت سازی مدارس بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای واقعی و تنها به منظور کسب امتیاز و تشویق با فشار و شدت اعمال شده و آسیبهای زیادی نیز به بار میآورد. مثلاً در سقز کلاسهای درسی هم داریم که تعداد دانشآموزان آن از نُرم تعیین شده کمتر است موضوعی که ظاهراً مدیریت آموزش و پرورش روی آن مانور زیادی میدهد، اما سرانهی فضا برای دانشآموزان در همین کلاسها نیز از استانداردها لازم کمتر است. مثلاً جایی به کلاس تبدیل شده که قبلاً انباری بوده و به لحاظ فیزیکی، متراژ، نور، بهداشت و… شرایط و قابلیت لازم برای تبدیل شدن به کلاس درس را ندارد.
رحیم حسینی: بر اساس استانداردها در کلاس درس به ازای هر دانشآموز باید حداقل 1.5 متر مربع فضا وجود داشته باشد که در بسیاری از کلاسهای ما این فضا بسیار کمتر است. چرا باید به قیمت اجرای یک بخشنامه که آن هم بر فراهم بودن ظرفیتها تأکید میکند تمام این واقعیتها و استانداردها را نادیده گرفت؟ مطمئناً من به عنوان یک معلم از میان همهی راههای حل یک مسئله به دنبال مناسبترین آن برای دانشآموزان خواهم گشت بر همین اساس یک مدیر نیز چنین وظیفهای دارد و باید مناسبترین، کمهزینهترین و مفیدترین مسیر را برای مدیریت خود انتخاب کند. شاید بخشی از عملکرد مدیریت آموزش و پرورش سقز غیرقانونی نباشد اما به دلیل اجرای ضعیف، پرهزینه، مطالعهنشده و بعضاً غیرمنطبق با ظرفیتها و واقعیتهای موجود محل اشکال و انتقاد است. به همین دلیل برای تحلیل و بررسی عملکرد این مدیریت تنها تاکید بر قانونی بودن یا غیرقانونی بودن کافی نیست.
خالد شیخی: همچنانکه مستحضرید آموزش و پرورش هر شهرستان دارای یک شورا است، رئیس این شورا فرماندار و دبیر شورا نیز رئیس آموزش و پرورش شهرستان است و جمعی از مسئولین ارگانهای سطح شهر نیز به عنوان اعضای این شورا حضور دارند. همچنین برای هر کدام از مقاطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه یک نفر از سوی معلمین مقطع یادشده انتخاب میشود تا برای بیان مسایل و مشکلات مقطع خود در این شورا حضور پیدا کند. متأسفانه ما تاکنون ندیده و یا نشنیدهایم که در شهرستان سقز چنین انتخابی صورت بگیرد و یا معلمین مقاطع مختلف از طریق انتخابات به عضویت این شورا درآمده باشند. یکی از موارد قانونی دیگر، انتخاب مدیران مدارس از سوی معلمین مدرسه است که حدود دو سال نیز در سقز اجرا شد اما از چند سال پیش این اصل قانونی که میزان رضایتمندی دانش آموزان و معلمین مدارس را از عملکرد مدیر افزایش میداد و سبب مشارکت مستقیم معلمان و دانشآموزان در مدیریت امور مدرسه میشد بدون هیچ توضیحی به حالت تعلیق درآمد و اجرا نشد؛ فرآیندی که میتوانست بسیار مفید و سازنده باشد. وقتی یک مدیر به صورت آزادانه و آگاهانه از سوی معلمین انتخاب میشود همگان خود را مسئول میدانند تا به او کمک کرده و در حل مشکلات یاریگر و همراه او باشند. مورد دیگر موضوع سرگروههای رشتههای درسی است که باید توسط معلمین گروه انتخاب شوند و از میزان توانایی و تجربهی او مطمئن باشند. اما این اصل قانونی نیز که میتواند از ابتداییترین حقوق معلمین باشد نادیده گرفته شدهاست. به عنوان مثال چند سال است که در رشتهی من یعنی جامعهشناسی کسانی به عنوان سرگروه فعالیت میکنند که من به عنوان یک معلم اصلاً نمیدانم چگونه و توسط چه کسی انتخاب شدهاند، در حالی که همهی ما فرآیند یک انتخابات معمولی و شفاف را میدانیم. بر این اساس همهی معلمین حاضر در یک گروه باید طی یک برنامهی از پیش زمانبندی شده جمع شوند و کسانی که برای سرگروه شدن تمایل دارند خود را کاندیدا نموده و برنامههای خود را ارائه کنند و هرکس که بیشترین رأی را از سوی معلمین گروه اخذ کرد به عنوان سرگروه برای یکسال انتخاب میشود. فرآیندی قانونی و شفاف که متاسفانه به شکل برنامهدار و کاملاً آگاهانه نادیده گرفته میشود. اما خارج از تخلفات حقوقی یادشده که دوستان نیز به بخشهایی از آن اشاره کردند مشکلات و ضعفهای گستردهی دیگری هم وجود دارد که الزاماً نمیتوان آنها را در چنین چارچوبی پیگیری یا بررسی کرد. همچنان که میدانید آموزش و پرورش گستردهترین بستر فرهنگی هر جامعهای است و چنین گستردگی و اهمیتی را تنها نمیتوان در دایرهی قوانین یا آییننامهها تحلیل کرد. اصلیترین ریشههای فرهنگی هر جامعه، ارزشها و هنجارهای آن هستند. بر این اساس باید ارزشهای فرهنگی متنوع و بعضاً مختلف در درون یک جامعه را در نظر گرفت. مثلاً شاید نوع مدیریت خانمها در مدارس دخترانه برای مدارس پسرانه مفید نباشد یا نوع مدیریت در مقطع راهنمایی برای مقطع ابتدایی فایده و تاثیر چندانی نداشته باشد. به همین اعتبار باید به ویژگیهای ارزشی و هنجاری توجه نمود. نمیتوان انتظار داشت که یک مدیر نسبت به همهی ساختارهای هنجاری موجود در درون جامعه آگاهی و شناخت کامل داشته باشد و بر اساس شناخت شخصی خود تصمیم بگیرد. قبلاً در علم مدیریت گفته میشد مدیر موفق کسی است که تخصص داشته باشد بعدها تجربه نیز به تخصص اضافه شد و در مراحل بعدی داشتن مشاور نیز شرط لازم برای موفقیت یک مدیر محسوب شد اما حالا میگویند مشاورین باید دارای تخصصها و دیدگاههای متفاوت و نگرشهای متنوعی باشند تا تضارب و تعامل این رویکردهای مختلف، به اتخاذ مناسبترین و مفیدترین تصمیمها منتهی شود. پس استبدادی و تکبعدی کردن ساختار تصمیمگیری آنهم در یک نهاد بنیادی و مهم چون آموزش و پرورش میتواند خسارتهای بسیار گستردهای به دنبال داشته باشد که ما معتقدیم متاسفانه چنین اتفاقی در آموزش و پرورش شهرستان سقز روی داده است و نگرشهای مختلف که قطعاً مبتنی بر دلسوزی و تلاش برای بهبود عملکردها هستند حذف و یا به حاشیه رانده شدهاند.

خالد شیخی-طاهر قادرزاده-خالد عبدالهی-مسعود شادروان
احمد قادری: من هم لازم می بینم نکاتی را به مباحث ارائه شده از سوی دوستان و همکارانم اضافه کنم که مصادیقی عینی برای این بحثها هستند. سال گذشته ما برای سرگروه علوم اجتماعی در مقطع راهنمایی در نشست معلمین این گروه دو نفر را انتخاب کردیم تا با مشورت و همکاری یکدیگر مشکلات و مسائل گروه را شناخته و آنها را در هماهنگی با مدیریت آموزش و پرورش حل کنند. وقتی مهرماه به مدرسه بازگشتیم متوجه شدیم که مدیریت گروه ما به شخصی واگذار شده که حتی در آن جلسه نیز حضور نداشت. موضوعی که جز بیاحترامی به نظر معلمین و ایجاد بیاعتمادی تفسیر دیگری ندارد. چنین اتفاقاتی به نوعی در همهی گروهها افتاده است که من میتوانم حتی آنها را با ذکر تاریخ ارائه کنم. مورد دیگر به برخوردار شدن شبههبرانگیز و غیرشفاف برخی افراد و نیروها از امتیازات خاص مربوط میشود که از نزدیکان مدیر آموزش و پرورش هستند و ظاهراً به دلیل همین نزدیکی و همراهی مطلق نیز از همهی ظرفیتها و امکانات بهره میبرند. مثلاً افرادی هستند که سالهاست در شهر و در داخل اداره کار میکنند اما حالا که یک یا دو سال به بازنشسته شدنشان مانده است مثلاً به عنوان مدیر مجتمع روستاها انتخاب میشوند تا با مزایای بیشتری بازنشسته شوند و همزمان از حق مدیریت، حق نوار مرزی و حق محرومیت روستایی استفاده کنند. چرا باید همکارانی که حدود بیست سال است در دورترین روستاها خدمت میکنند تنها به دلیل نزدیک نبودن به مدیریت اداره از این حق مسلم محروم شوند و کسانی که سالهاست در رفاه و آرامش کار میکنند از حقوق آنها استفاده نمایند؟ مورد دیگر در ارتباط با بحث آموزش زبان کْردی است که بر اساس قانون به صورت فوق برنامه توسط تعدادی از همکاران راهاندازی شد. امری که در قانون اساسی کشور هم به رسمیت شناخته شده اما متاسفانه به بهانهی غیرقانونی بودن تعطیل شد، اما کلاسهای مربوط به آموزش زبانهای دیگر مانند عربی و انگلیسی ادامه پیدا کرد. بهراستی این برخوردهای چندگانه را چگونه میتوان توجیه نمود؟ البته به موارد بسیار دیگری هم میتوان اشاره کرد که عملکرد متناقض، غیرقانونی و سلیقهای مدیریت آموزش و پرورش سقز را بیش از پیش نمایان میکند. با تمام اینها باید بگویم یکی از اصلیترین ضعفهای این مدیریت، انتقادناپذیری و ترس از رویکردهای مخالف و انتقادی است، به همین دلیل نیز تاکنون مسئول آموزش و پرورش از رو در رو شدن مستقیم با معلمین پرهیز کرده و به صورت کاملاً سازمانیافته و هماهنگشده و آنهم در ایام امتحانات در تعدادی از مدارس حضور یافته و به سرعت خارج میشود و همین انتقادناپذیری متأسفانه فضای حاکم بر آموزش و پرورش سقز را به یک فضای بسته و امنیتی تبدیل کرده است.
شارنیوز: لازم به ذکر است که تأکید ما جهت پرداختن به تخلفات قانونی که شما بزرگواران به مواردی از آنها اشاره کردید به این معنی نیست که سایر نقدهای محتوایی، فرهنگی و یا هنجاری موجود در مورد مدیریت آموزش و پرورش یا هر نهاد دیگری موضوعیت نداشتهباشد بلکه هدف ما تنها آگاهیبخشی دقیقتر و ملموستر به مخاطبان است تا قضاوت درستتر و منصفانهتری داشته باشند. در ادامهی بحث لازم میبینم این سؤال را مطرح کنم که آیا شما به عنوان یک جریان انتقادی دارای انسجام تشکیلاتی هم هستید و یا به صورت مقطعی و صرفاً تحت تاثیر اتفاقات خاصی هماهنگ میشوید و مثلاً نامهی 180 نفری به آقای رستمی را مینویسید؟ آیا علاوه بر شما و دیگر همفکرانتان جریانهای دیگری نیز وجود دارند که به عملکرد این مدیریت معترض بوده و با شما هماهنگ نباشند؟
حامد یزدانی: من لازم میبینم به نمایندگی از طرف همهی دوستان و همکارانم یکبار دیگر بر این نکته تاکید کنم که ما با شخصیت حقیقی جناب آقای مظفر رستمی هیچ مشکلی نداریم و به عنوان یک شهروند برای ایشان احترام قائلیم. آنچه موضوع اعتراض و انتقاد ماست عملکرد شخصیت حقوقی ایشان به عنوان رئیس ادارهی آموزش و پرورش شهرستان سقز است. مطمئناً اگر در آینده نیز افراد دیگری بخواهند در این جایگاه قرار گرفته و عملکرد ضعیفی داشته باشند همهی ما نگاه و رویکرد انتقادی خود را حفظ و حتی گسترش میدهیم.
سلیمان عبدی: بنده عضو شورای آموزش و پرورش سقز و یکی از پنج عضو انتخابی از سوی انجمن اولیا و مربیان مدارس در این شورا هستم. به همین دلیل فکر میکنم آگاهی نسبتاً خوبی از مسایل و مشکلات موجود در آموزش و پرورش سقز داشته باشم. ابتدا لازم است به لحاظ نظری دو نوع مدیریت را از هم تفکیک کنیم که “مدیریت آمرانه” و “مدیریت مشارکتی” هستند. واقعیت این است که عصر مدیریتهای آمرانه سپری شده و حتی در پروژههای صد در صد فیزیکی و مادی نیز نمیتوان به مؤثر بودن چنین مدیریتی امیدوار بود چه برسد به مدیریت در ساختارهای فرهنگی و آموزشی که اساساً از خصایل مادی و سختافزاری دوراند. بزرگترین مشکل مدیریت آموزش و پرورش شهرستان سقز و شاید بخش نسبتاً گستردهای از دیگر دستگاههای اداری اصرار بر تداوم مدیریت آمرانه است. مثلاً این آمریت اجازه نمیدهد که منتقدین و کارشناسان عرصهی تعلیم و تربیت به آمار و اطلاعاتی که عملکرد آموزش و پرورش را به نمایش میگذارد دسترسی داشته باشند. در حالی که باید این دادهها در بستر نقد افکار عمومی و کارشناسی، پردازش و راستیآزمایی شوند. به بیان دیگر اگر وضع خوب است چرا این همه ناکامی و اعتراض و انتقاد وجود دارد؟ مثلاً اطلاع از آمارهایی که از چگونگی اجرای تکشیفته کردن مدارس سقز به مراجع بالاتر ارائه میشود چهشکل و ماهیتی دارند، در دسترس نیست. در حالی که ما به صورت روزانه و ملموس میبینیم که اجرای آمرانهی این قانون چه مشکلات و آسیبهایی ایجاد کرده و چه تاثیرات مخربی بر کیفیت آموزش مدارس برجای گذاشته است. به همین دلیل نیز بنده به عنوان عضو انجمن اولیا و مربیان و همچنین عضو شورای آموزش و پرورش این موضوع را تا مرکز استان پیگیری کردم. در مرکز استان به صراحت گفتند این طرح تنها در صورتی قابل اجراست که بسترها و ظرفیتهای مناسب و لازم جهت اجرای آن وجود داشتهباشد. بر اساس شناختی که هم به عنوان یک معلم، هم به عنوان یک پدر و هم به عنوان یک شهروند دارم صادقانه میگویم که شهرستان سقز حتی 20درصد از بسترهای لازم برای اجرای این طرح را نداشته است. بعد از ماهها تلاش و پیگیری سرانجام موفق شدیم موافقت شورای آموزش و پرورش را جهت تشکیل هیئتی برای بررسی و کنترل اجرای طرح و بازدید از مدارس بگیریم. اعضای شورا چند مدرسه را به طور تصادفی و بدون برنامهریزی قبلی از نزدیک مشاهده کردند و اذعان نمودند که فضاهای ایجاد شده و تغییرات اعمال شده قابل دفاع نیست. اما چند هفته بعد این هیئت با هماهنگی قبلی با مدیران، مدارسی را برای بررسی انتخاب کردند درحالی که مدارس مورد نظر آنها مانند مدرسهی تیزهوشان و… اساساً مشکلی ندارند. از مصادیق تأثیر مدیریت آمرانه، به وضوح در مدرسهی دخترانه شهید فهمیده دیده میشود. با وجودی که وضعیت بسیار نامناسبی دارد، از جمله دیوارهایش درحال فروریختن است، زیرزمین آن به کلاس تبدیل شده است و با وجود عدم تأیید کارشناس سازمان آبدارخانه آن به کلاس تبدیل شده است اما مدیر این مدرسه در بازدید از قبل هماهنگ شده، اعلام داشتند که هیچ مشکلی نداریم. یا ابراز نبود مشکل در دو آموزشگاه کوثر و ایمان از سوی مدیر مجتمع و مدیران آن آموزشگاهها، با وجود حضور نزدیک به 900 دانشآموز دختر در آنها؛ که البته به خاطر مدیریت آمرانهای که گفتم این برخورد مبتنی بر ترس تا حدی قابل درک است. یا این که برای دور بعدی انتخابات انجمن اولیا و مربیان مدرسهی شهید فهمیده، هیچ اطلاعی به من داده نشد و به صورت برنامهریزی شده و آمرانه از این انجمن حذف شدم؛ بازدیدها نیز متوقف و دیگر پیگیری نشد. موضوع مهمی که در اینجا لازم است به صورت اختصاصی به آن اشاره کنم همان مقولهی “ترس” است، ترسی که به صورت آگاهانه و تعمدی در ساختار آموزش و پرورش ما ایجاد شده و برای تداوم این مدیریت ناموفق و حتی موفق جلوه دادن آن مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. متاسفانه این ترس و سکوت ناشی از آن، بر فضای آموزشی مدارس و حتی محیط اداری به گونهی بسیار سنگینی سایه افکنده است که حتی معلمین از اظهار نظر در جزئیترین مسائل آموزشی خودداری مینمایند. باید در راستای ایجاد آموزش و پروشی کارآمد با گسترش رویکردهای انتقادی و البته مبتنی بر واقعیت این ترس نهادینه شده را از بین برد که یکی از اهداف ما معلمین نیز همین است. یکی دیگر از دلایل تداوم وضعیت نامطلوب کنونی، نبود انجمنهای صنفی و نهادهای مدنی است که مسایل صنفی معلمان را پیگیری کرده تا میزان واقعی و منصفانه بودن نقدها و اعتراضها را تنظیم و مدیریت کند. شما در هفتههای گذشته در شارنیوز به بحث گسترش خشونت در سقز پرداختهاید. همچنان که دوستان گفتند من نیز میخواهم تأکید کنم که این آسیب یکی از پیامدهای اجتماعی مدیریت آمرانه در عرصهی زندگی ماست. متأسفانه آمریت و خشونت به شکل شبکهای در متن جامعه تکثیر میشود چون فرصتی برای مشارکت و گفتگو وجود ندارد. البته دوسوی این معادله به نوعی دچار مشکل است و ما معلمان نیز مقصریم و با پذیرش و نهادینه کردن ترس و آمریت یادشده در درون خود، به بخشی از واقعیت موجود تبدیل شدهایم. باید هم فرهنگیان از این ترس عبور کنند و هم مدیران از ایجاد تشکلهای صنفی نهراسند. وجود تشکلهای صنفی، قانونی و شناسنامهدار به نفع همه است. در دو هفتهی گذشته جهت سؤالی در مورد تلاش برای جمعآوری امضا در زیر نامهای خطاب به رییس جمهور برای برگزاری کلاسهای آموزش زبان کردی، من را به حراست فراخواندند و اتهامات دیگری نیز مطرح کردند که ارتباطی به من نداشت. من صادقانه گفتم که اگر شما اجازه بدهید تشکلهای صنفی شناسنامهدار و مسئولیتپذیر به وجود بیایند برای چنین پرسشهایی مخاطبان مشخصی هم خواهید داشت اما اکنون هیچ کس مسئولیت مواردی را که شما میگویید به عهده نمیگیرد.
طاهر قادرزاده: در پاسخ به پرسش قبلی شما باید بگویم که نمیتوان بر این رویکرد انتقادی، نام جریان یا تشکل خاصی نهاد. میتوان گفت انتقادهایی که در سالهای قبل در مورد عملکرد مدیریت آموزش و پرورش به صورت جسته و گریخته وجود داشت اکنون گسترش یافته و علنیتر شدهاست. خوشبختانه اکنون اراده و جسارت بیشتری برای بررسی و نقد این کارنامه وجود دارد. به قول دوستان اگر انجمنها و نهادهای صنفی فعالی وجود داشتند مطمئناً این نقدها و اعتراضها هدفمندتر و تاثیرگذارتر میبود اما در حال حاضر چنین شکل و ساختاری ندارد.
مسعود شادروان: بنده نیز در ادامه و تایید سخنان همکارانم مواردی را عرض میکنم. به نظر من حتی با وجود آمریت مورد اشاره در مدیریت آموزش و پرورش و عدم امکان دسترسی به آمار و اطلاعات عملکردی، بازهم میتوان با توجه به مجموعهای از نشانههای واضح، میزان کارآمدی این سیستم را بررسی و استخراج کرد. مثلاً همهی ما به عنوان معلم به خوبی میدانیم که دانشآموزان تا چه اندازه از محیط آموزشی گریزانند. بخش قابل توجهی از این موضوع به ناکارآمدی کلی سیستم آموزشی کشور باز میگردد اما در شهرستان سقز این معضل ابعاد جدیتر و حادتری دارد که به باور من مسئولیت آن مستقیماً متوجه مدیریت فعلی است که دوستان به مصادیقی از ضعفها اشاره کردند. عدم امنیت، عدم اعتماد و فقدان مسئولیتپذیری و پاسخگویی از سوی مدیریت فعلی باعث گسترش بیرغبتی، ناامیدی، انفعال و دلزدگی در میان معلمین شده و به تبع به دانشآموزان نیز سرایت کردهاست. اجرای مو به موی قوانین موجود امتیاز نیست بلکه اجرای قوانین با شناخت ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی هر منطقه اهمیت دارد. یک مدیر موفق باید ضعفها و نارساییهای قوانین موجود را نیز بشناسد. تجمیع پانصد یا حتی بیش از ششصد نفر دانشآموز در یک مدرسه و فشار برای یکشیفته کردن آن به هر قیمتی، کار درستی نیست و یک مدیر دلسوز و دانشمحور به صورت همزمان به تبعات آموزشی و اجتماعی آن هم فکر کرده و اهمیت میدهد. زمانی که بنده در همین شهر دانشآموز بودم در آزمایشگاه مدرسه دستگاهی داشتیم بهنام “سرن” که با آن سرعت نور را اندازهگیری میکردیم اما در حال حاضر آزمایشگاههای مدارس ما در وضعیت بسیار بدی بهسر میبرند و از چنین تجهیزاتی و حتّی ساده¬تر از آن بیبهرهاند و در برخی مدارس آزمایشگاهها نیز خذف گردیدهاند. مثلاً آزمایشگاه مدرسهای دیوارکشی و به دو کلاس درس تبدیل شده است، آنهم با دیواری که آنقدر ضعیف بوده که دانشآموزان با دست مانع فروریختن آن شدهاند و بعداً بهوسیلهی میله مهار شدهاست. بهراستی چنین مسایلی را با افتخار به اجرای چه قوانینی میتوان توجیه کرد؟ همهی ما هفتههای گذشته در خبرها شنیدهایم که یک کشتی که دانشآموزان کرهیجنوبی را به گردش علمی برده بود غرق شد. آن سوی این خبر نشان میدهد که یک نظام آموزشی قوی و مبتکر و فعال وجود دارد که برنامههای علمی را با چنین وسعتی ترتیب میدهد اما مدیران ما افتخارشان این است که آزمایشگاهها، سالنهای اجتماعات و راهروها را به کلاس تبدیل کرده و مدارس را یک شیفته کردهاند. اکنون در اندک آزمایشگاههای مدارس سطح شهر نیز تجهیزات لازم برای آموزش وجود ندارد در حالی که درس من فیزیک و آزمایشگاه نام دارد، ما باید وسایل آزمایشگاهی را از جاهایی غیر از آموزش و پرورش قرض بگیریم تا بتوانیم درسمان را با حداقل امکانات ارائه کنیم.
شارنیوز: همچنانکه همه میدانیم، در مورد طولانی شدن مدیریت آقای رستمی در آموزش و پرورش حرف و حدیثهای فراوانی وجود دارد. عدهای از موفقیت او سخن میگویند و ادامهی حضورش در آموزش و پرورش را به این موفقیتها مرتبط میدانند و عدهای دیگر از حمایت برخی نهادهای خاص از ایشان صحبت میکنند. شما در این نشست عملکرد او را ضعیف و غیرقابل دفاع توصیف کردید. بر این اساس آیا میتوان گفت که واقعاً نهادهایی از ادامهی مدیریت ایشان حمایت میکنند؟
طاهر قادرزاده: بنده به عنوان یک معلم انتظار دارم همکارانم با توجه به شاخصهای آموزشی و تخصصی انتخاب شوند و قطعاً ترجیح میدهم کسانی که به عنوان مدیر نیز در این نهاد کار میکنند شخصیتهایی فرهنگی و دارای سوابق و تخصصهای آموزشی باشند، حال مورد تأیید هر نهادی باشند یا نباشند زیاد مهم نیست. انتظار من به عنوان یک معلم این است که مدیر مربوطه تنها در این حوزه کار کرده و تمام توان و نیروی خود را برای بهبود شاخصهای این عرصه و ارتقای فرهنگ آموزش بهکار بگیرد و در این راه فارغ از سلایق و تخصصها و گرایشها، از تمام نیروهای توانمند و دلسوز استفاده کند. از سوی دیگر همانگونه که اشاره شد، در موارد بسیاری دیده شده که از واحد حراست معلمین را به صورت شفاهی احضار میکنند و ایشان را به صورت شفاهی مورد پرسش قرار داده، اما مجبور میکنند تا به صورت مکتوب جواب بدهند که این کار چیزی جز سرکوب، تحقیر و بی احترامی نیست.
سلیمان عبدی: در ارتباط با این سؤال باید بگویم که همواره و به صورت قانونی از همهی نهادهای اداری و حتی امنیتی خواسته میشود تا از نهاد آموزش و پرورش به خاطر اهمیت و حساسیتی که دارد حمایت کنند که البته این حمایت شامل شخص خاصی نمیشود و حمایت از یک نهاد است اما قطعاً باید این حمایتها مرز مشخصی داشتهباشد و از حمایتهای اداری، مالی یا تسهیلاتی فراتر نرود و منجر به مداخله نگردد. در این جا نمیتوان دلایل مشخص و مستندی ارائه کرد که خارج از این چارچوبها، حمایتی از مدیریت یادشده وجود دارد. اما واقعیت این است که در این ارتباط ارادهای هست که تمایل دارد چنین نشان دهد که بله این موضوع یک واقعیت است و فلان شخص از سوی فلان نهاد خاص حمایت میشود تا از این طریق ایجاد ترسی که برای ادامهی کار لازم است و به آن اشاره کردیم بیشتر نهادینه شود. من بعید میدانم و عقلانی هم به نظر نمیرسد که برخی نهادها اعتبار و وقت خود را صرف حمایت از اشخاص یا مدیرانی کنند که عملکرد قابل دفاعی ندارند و مطمئناً باید روزی جایگاه مدیریتی خود را به اشخاص دیگری بدهند. حمایت از عملکردهای ضعیف میتواند به ضرر چنین نهادهایی هم تمام شود. گسترش چنین بحثهایی از سوی برخی اشخاص تنها برای ایجاد ترس و گریز از پاسخگویی است. مثلاً بنده را هم بهصورت شفاهی به حراست اداره فراخواندند و مجبورم کردند تا به صورت کتبی به پرسشها پاسخ دهم. اگر در حال حاضر من بخواهم این موضوع را پیگیری کنم سندی ندارم و میتوان کل موضوع را انکار کرد. نهادهای مورد نظر شما نباید به چنین اشخاصی اجازه بدهند از نام آنها برای تثبیت خود و انجام کارهای غیرقانونی استفاده کنند.
شارنیوز: آیا از تغییر فضای سیاسی بعد از انتخابات برای ایجاد یک نهاد صنفی جهت پیگیری خواستههای خود و نقد عملکرد مسئولین استفاده کردهاید؟ اصلاً آیا فضای جدید ظرفیت لازم برای ایجاد نهادهای صنفی را دارد؟
سلیمان عبدی: شاید در ظاهر چنین امکان و حقی وجود داشته باشد اما وقتی برای تحقق آن اقدام میشود با سدها و موانع زیادی روبرو شده و عملاً غیرممکن به نظر میرسد. از سوی دیگر دولت آقای روحانی که بر اساس وعدهها و بیانیههای ارائه شده در مناطق قومی با اقبال مواجه شد تاکنون در راستای تحقق این مطالبات حرکتی نکرده و همچنان توپ در زمین دولت است. من فکر نمیکنم در حال حاضر فضا جهت نیل به خواستههایی که مورد نظر شماست تغییری کرده باشد و یا حداقل نشانههای مشخصی در این ارتباط دیده نمیشود.
خالد شیخی: همچنانکه اشاره شد و شما نیز مطلع هستید وعدههای دولت در عرصهی گشایش برای ظهور و احیای نهادهای مدنی و صنفی محقق نشده است. در حال حاضر ما برای این موضوع اقدامی نکردهایم چون عملاً تغییری دیده نمیشود و اطمینانی برای تحقق این مطالبات وجود ندارد. اگر ما مطمئن بودیم که حتی در یک پروسهی زمانی طولانی به چنین هدفی دست پیدا میکردیم مطمئناً تاکنون اقدام کرده بودیم. وجود نهادهای صنفی بهسود همه است چون همه میدانند که مسئولیت چه موضوعی به عهدهی چه کسی است. علاوه بر این مقاومت بسیار زیادی از سوی مدیریت آموزش و پرورش برای جلوگیری از شکلگیری چنین تشکلهایی صورت میگیرد. مثلاً دو کار تحقیقی من که اولی برای ایجاد نمایشگاهی از مواد و قرصهای روانگردان برای جوانان بود و دومی پایاننامهام بود که یکی از پرسشهای آن باور به شاخصهای روشنفکری در میان معلمین استان کردستان را بررسی میکرد علیرغم داشتن مجوزهای لازم بدون هیچ توضیحی متوقف شد.
شارنیوز: مطمئناً این بحث زمان بیشتری برای ادامه میطلبد و این نشست به تنهایی دربرگیرنده و پوششدهندهی همهی نقدها و رویکردهای شما بزرگواران نیست اما با توجه به محدودیت وقت و فضای ارائهی بحث ادامهی آن را به زمان دیگری واگذار میکنیم که امیدواریم شما و دیگر همکارانتان در ادامهی این مسیر که تلاش برای بهبود شاخصها و همچنین عملکرد مسئولین است به ما کمک کنید. از همهی شما سپاسگزاریم.
کد خبر: 8363-
مطالب مرتبط:
- سال ۹۴ و آموزش و پرورش سقز
- واکنش به سخنرانی نماینده در جلسه معارفه مدیر آموزش و پرورش
- پنج شنبه ای به یادماندنی برای معلمان
- تجمع اعتراضی معلمان سقزی برگزار شد
- روز دوم اعتصاب معلمان در سقز؛ گسترده تر با همراهی دانش آموزان
- معلمان از حضور در کلاس های درس خودداری کردند
- اعتراض 130 معلم به عملکرد رئیس آموزش و پرورش سقز
- اوضاع تعاونی مسکن
ئاغای « مدافع رستمی»وهكوو شتێك، تازه گهیشتووه به «ڕهگی غیرهت»ی(پاش ٥٩٠ كامێنت)!! ماشهڵڵا لهو بهرگه گرتنه!!!!!!!!!!!
دهی داده گیان، كێ بهرتی گرتووه؟ له جیاتی بوختان و ههڕهشه و كهڵك وهرگرتن له ههمان ئهدهبیاتی (زیندانبانانه) و وێكچواندنی (انتقاد به قصد اصلاح) به (عده ای که بیشتر به ضد انقلاب های دهه شصت)، فهرموو تۆش وهره به باڵای كارهكانی ڕۆستهمیدا ههڵدا بزانم هیچت بۆ دهدۆزرێتهوه بێجگه له ئاماری درۆ و ڕواڵهتي؟!
پاسخ دهید
درود خود را نثار آقایان: عبداللهی، یزدانی ،احمدی ، شادروان،شیخی ،قادر زاده،حسینی ،عبدی ،قادری که جسارت این را یافتند که در شارنیوز حضور بیابند و کسانی دیگر که در این صفحه نسبت به نوشتن پیام اقدام کردند: آقایان محمد جانی ،قادری،حسینی ،محمدی ،حجازی، خاکپور ف زیبا حسن و همه دوستان دیگری که نامشان را فراموش کردم.از همه سپاس
دیر وقتیست که آموزش و پرورش این شهر جسارت به خود ندیده بود . رو سفید باشید !که رو سفیدمان کردید!
پاسخ دهید
کسی نمیتواند با اردنگی معلم را بیرون کند!و کسی هم اگر پسرِ پدرش باشد چنین ادبیاتی بکار نمیبرد.شان معلم و پدر همتراز است.دیدگاه حراستیت را بیشتر از این نمایان نکن.
پاسخ دهید
من شخصا از چند نفر از همکارن اداری شنیده ام که این رئیست در مورد روستای شما مرتکب این عمل شده استتتتتتتت.حالا هی ازش دفاع کن.میتوانی از فامیلت هم بپرسی که آیا صحت دارد یا خیر!
پاسخ دهید
در جواب «باران» كه به ناحق از اجحاف و حق كشی جناب حاجی م.س دفاع كرده و به معلمین توهین و آنان را در مقایسه با كادر اداری ، مفتخور قلمداد نموده است!:
وهی برینم كولاوه لهو گشته بێ ئینسافییه! باران جان، واقعا از شما بعید است كه نامتان رحمت و بیانتان زحمت باشد!. عزیزم اینكه معلمان تابستان كار نمی كنند از استدلالات احمدی نژاد بود و بی معنی است كه آن را جرم یا سبك كردن كار معلم بدانیم ، تمام نتیجهی آ و پ در اثر همان نه ماه كار معلم است و بیشترین و اصلیترین زحمات مالِ آنان است این را همه می دانند كه حاجی سهرابی در تمام ١٢ ماه به اندازه یك ماه یك معلم متوسط الحال هم كار نكرده است، مگر نشستن پشت یك میز و دیدن انجام چند كار اداری توسط محمد احمدی(كپی دوم خودش به توان دو) چه زحمتی دارد و نهایتا سالی یكبار سازماندهی؟ هیچ زحمتی هم دلیل بر این نمی شود كه با رانت خواری و پارتی بی و اجحاف مدرسه خوردهلوكی را برای خود احیا و قبضه كرده است، شما یا معلم نیستید و یا از بستگان ایشان، وگرنه می دانستی كه بعضی از معلمین ابتدایی چندین سال برای تدریس و رفت و آمد به دورترین روستاها متحمل چه سختیهایی شدهاند كه جناب سهرابی در خواب هم چنین كابوسهای نداشتهاند پس چطور وجدان خود را راضی به اینچنین ظلمی نمودهاند؟ كه جدا از گناه و ظلم به نوعی آشكار (مرده را گاگول فرض كردن) و توهین به عموم معلمان و دلسرد كردنشان بوده است بماند اینكه ( ثواب حجشان را …)
پاسخ دهید
جناب،«غضنفر» خان! نوشتهای«در تمام بحثها یک دلسوزی ندیدم همش دروغ بستن و افترا»، پس چرا خودت هم دیگران را به داشتن(اغراض سیاسی و مالی) متهم كرده و نادیده افترا می بندی؟! چطور است كه ا كامنت اول تا آخر را خوانده و از روی توهمات و خیالپردازیهای «امنیتی انگارانه» نسبت به هر كدام «یك سناریوی تخیلی» ساختهای؟ شما از كجا می دانی كه منی كه با یك شیفته كردن آنهم از نوع «مظفر خانی»اش مخالف بودهام، همسر خانه دار ندارم و همسرم فرهنگی است؟ آیا این (خاله زنك بازیهای) حضرتعالی را می شود دفاع نام نهاد یا نقد یا هیچكدام؟ برای باقی امور دوست نازنین(علی اشرف) خوب به شما پاسخ داده از طرف من هم یك بار دیگر كامنت علی اشرف را بخوان!
پاسخ دهید
جناب(هاوشاری (اونم از نوع راه دور))، به گمانم از هر موضوعی كه یك كلمه آنرا شنیده باشی، خود را صاحبنظر بدانی، در چند كامنت نوشتهاید رستمی (پاشنه آشیل آ وپ است) مگر نمی دانی آشیل، قهرمان افسانهای مانند اسفندیار رویین تن بود و تنها در پاشنه می توانستند به او ضربه بزنند، پس نتیجهی این تشبیه حضرتعالی این می شود كه: غیر از پاشنه(رستمی) بقیهی آ و پ، رویین تن و بی خلل است اما منظور شما این بوده كه بدنه آ وپ هم پوسیده است. خواستم بدانی فضل فروشی، این كج فهمیها را هم بدنبال دارد!! چرا مردم باور نكنند كه این اقدام و جنبش معلمین برای دلسوزی است كه می فرمایید:(توقع نداشته باشید با این سابقه درخشانی که در بین مردم به وجود آورده اید مردم به آه و ناله هایتان به دید دلسوزی برای یچه هایشان باور کنند.) سابقه ما معلمین چیست غیر از به جان خریدن و تحمل همه كمبودها و جبران همهی ناعدالتیهای آموزشی با تدریس عاشقانه و زحمت دلسوزانه؟
پاسخ دهید
آقای بیزار از دروغ اظهار نظر کردن می تواند نشاندهنده ظرفیت ها و … گوینده نظر باشد شما هم می توانید غلط گیری کنید و دانسته های علمیتان را به ادبیات عامیانه مردم محک بزنید. امیدوارم این جدیت در آموزش را در کلاس درس هم به خرج دهید که امثال منی که هیچ علاقه ایی به داستان های افسانه ایی شاهنامه ندارند پرورش نیابند.
من هم خودم را آزاد می بینم که در مورد سابقه معلمین اظهار نظر کنم شما هم می توانید فرض کنید معلمیتان به جان خریدن و تحمل کردن کمبودهای سیستم کاریتان و تدریس عاشقانه و دلسوزانه بوده است ام هیچ کدام بر واقعیت های موجود تغییری ایجاد نمی کنند.
پاسخ دهید
جاران كۆڵهوار بووم، به دیتنی ئهم شیعرهی حهزرهتی نالی، ساڕێژ بوومهوه. دهس خۆش كاك عهلی، بریا شاعیرانی نوێش بڕێك له پێچ و پهنا و تهپو تۆز و بوومهلێڵی شیعرهكانیان كهم كردایهتهوه بهرهو مهعنا و پهیامی جوان، یان لانیكهم جودا له چهند مهعنایی وهكوو شیعرهكانی نالی، مهعنایهكی ئاسان و ڕواڵهتییان بهێشتایهتهوه…
پاسخ دهید
كم گوی و گزیده گوی… برا بهسه. به بیللا قسهكانی ئهوهڵتم پێ جوان بوو، به وهڵڵا منیش ڕخنهگرم له ڕۆستهمی، بهڵام بهسه، ئیدی مهنووسه ساسان گیان!
پاسخ دهید
كثیف آن كسی است كه می گوید و انجام می دهد آنچه را كه بدان باور ندارد،كه ناحق و ظلم است و حق كشی و برایش پول گرفته است، ببخشید غظفر خان(غضنفر+مظفر=غظفر) كه همه موارد شما را شامل می شود تقصیر از گیرنده است!
پاسخ دهید
خودت را به كوچهی علی چپ نزن، (معلم نامید) نگفته كه شورا بیایند مدیر عوض كنند، بلكه گفته چرا (رابر ناعدالتیهای مدیریت آموزش وپرورش هیچ واکنشی ندارند) و چرا اعلام موضع نكردهاند هرچند اقدام برای بركناری مدیر نالایق هم و یا حداقل، حمایت از اقدام كنندگان وظیفهی هر شورا و منتخب و نماینده و بلكه وظیفهی تك تك شهروندان است، جناب غضنفر غیر فرهنگی غیر سقزی پروازی( همهی القاب ماخوذ از نوشتههای خودتان است)! خواهشمندیم ، بیشتر از این در كار فرهنگیان و مردم سقز بدون پرواز و فرودگاه، دخالت نفرموده و یكی یی به ما انگ و تهمت و افترا نزن برو پی كارت، شما كه تشنهی خدمتید، برو در یك استان و شهر غیر فارس دیگر مشغول رفع عطش شو و برای خودت امتیازِ خدمت در مناطق محروم و امنیتی و هر چه دلت می خواهد جمع كن برو …
پاسخ دهید
غضنفر خان راست میفرمایند، چرا نمی فهمی اولیا جان! هر چه بدی است از مردم است و هرچه خوبی و موفقیت است نتیجهی مدیریت گُهربار ایشان است!!!!!!!١
پاسخ دهید
من سقزیم
از آن زمان که بین میدان قدس و جمهوری یک کوچه بود
از آن زمان که گاراژ اتوبوسهای تهران کنار بانک ملت (گاراژ تقی زاده)بود
از آن زمان پایین تر از میدان شهدا (کانی و ئه ستیر)بود
از آن زمان که تمام بهارستان و شریف آباد گندم زار بود
از آن زمان که پایین تر از سینمای سابق زغال فروشی بود
از آن زمان که با الاغ و توبره در کوچه ها نمک میخریدیم
یادش بخیر
من به احتمال فراوان سالهای بیشتری در این شهر زیسته ام
همه نوع مسئول و مدیر و … دیده ام
هر کس امد این شهر را سکوی پرتابی برای خود کرد
هزاران هزار را دیده ام از نظامی و سیاسی و فرماندار و ………
شاید به اندازه تو دلسوز نباشم ولی میدانم با چه متری دلسوزی را اندازه میگیرند چون دلسوزان و فرصت طلبان زیادی را دیده ام
رستمی چون بچه ی این شهر است را دوست دارم
چون پدرم وقتی فوت کرد فرمود
روله تو خوا با اگر خوریای سگی خو ولاتی بت خوا
پاسخ دهید
راستی یه جمله دیگه
چند درصد معلمان شهر سقز در پیام نور و ضمن خدمت و دانشگاه آزاد بدون حضور درست و حسابی در سر کلاس درس فوق دیپلم و لیسانس و فوق لیسانس گرفته اند
سوالم رو جور دیگری مطرح میکنم چند درصد معلمان سقزی با رتبه زیر هزار در کنکور قبول شده اند
پاسخ دهید
همینی که نوشته ایی را من در کامنت های اولی به طور دیگه ایی توضیح داده بودم که اتفاقا زیرش متلک بی ربطی هم نوشتید.
اگر در سازمانی کیفیت بدین حد پایین آمده و شما هم از آن به ستوه آمده اید و کارمندانش تا بدین حد سو استفاده می کنند حضور این مدیر چه معنی و مفهومی می تواند داشته باشد. مترسک شاید!
حرف من هم همین است کیفیت آموزش و پرورش سقز با وجود نیروهای مستعد و توانای بسیار در دوران مدیریت این آقا به گند کشیده شده تا به اینجای کار می شود مثل بقیه ادارات چه با مدیر بومی چه بدون مدیر بومی اما فرق کار در تاثیر گذاری این ارگان بر جامعه است و اینجاست که نمی شود سکوت کرد و امیدوار به آمدن منجی در قبای مدیر برای این سازمان و قطعا تنها خود معلمین و دلسوزان واقعی این قشر توانایی به وجود آوردن این پتانسیل را دارند هرچند که بدون حمایت و حساسیت مردم شهر میسر نخواهد بود. از معلمی با کیفیتی که شما توضیح دادید انتظار چه شاگردی می توان داشت اینجاست که حتی عده معدود خوب هم به چشم نمی آیند و آنها هم آلوده گند کاری های بقیه می شوند ولی نکته مهم راس هرم است چطور توجیهش کنیم از این وضعیت خبر ندارد یا نمی گذارند باخبر شود! یا اصلا در این 3000 نیرو چند نفر آدم کارکشته و دلسوز پیدا نمی شوند دستش را بگیرند به سازمانش سر و سامان بدهند انصاف داشته باشید به همین دلایلی که خود اذعان کردید ایشان تا همیشه باید پاسخگوی وضعیت به وجود آمده در آموزش و پرورش در دوران مدیریتش و تاثیرات آن بر جامعه باشند.
گرگ قبل از اینکه شروع به خوردن بکند همه را لت و پار می کند شاید به دلیل طمعش, با احترام به نظر شما و پدر مرحومتان اما همه حرف های گذشتگان قابل تائید نیست و هیچ کس هم از معلمین شهر در فکر آوردن مدیر غیر بومی نیست باز هم تکرار می کنم اگر در بین این 3000 نفر ناجی وجود نداشته باشد باید در و دروازه شهر رو با آموزش و پرورشش گل و تخته گرفت و بهتر است از این به بعد بچه ها راهی پارک شهر تا بجای تحصیل بازی کنند که حداقل بی سواد ماندنشان به یادگیری بی فرهنگی حاکم بر سیستم تحصیلیشان ارجحیت دارد.
پاسخ دهید
دوستان !
معلمانی که دوره ی فوق لیسانس را می خوانند رتبه شان کمتر از هزار است و در دوره ی دکتر رتبه های کمتر از پنجاه و حتی دو و سه و ده و پنجاه داریم پس لطفا بدون اطلاع حرف نزنید وننویسید
پاسخ دهید
دوست دارم بدانم رستمی در مقوله آموزش و پرورش به کدام یک اهمیت می دهد من به عنوان یک معلم هیچکدام از این دو (آموزش و پرورش )را در عمل ایشان ندیده ام
پاسخ دهید
بچه ها مجدد سلام
تمام کامنتها را خوندم از شار نیوز محترم میخواهم این نظرم را نمایش دهد و منتظرم جواب تمام منتقدان را برایم بنویسد
من رستمی را دوست دارم به ایشون علاقه مندم به دلایل زیر
در تمام این کامنتها هیچ کس نتونسته از یازده سال مدیریت ایشان یک ایراد مالی بگیرد یا به عنوانی دیگر هیچ نتونسته از ایشون در مسایل مالی ایراد بگیرد
ایولا رستمی جان از این همه پاکی تو در مسائل مالی به شعف آمده ام مرحبا بر پدری که چنین پسر دست پاکی پرورش داده است دست رشید خان را می بوسم
در تمام این کامنتها هیچ کس نتونسته در مسائل اخلاقی به تو ایرادی بگیرد ایولا بر چنین پسر چشم و دامن پاکی الحق و الانصاف که حلال زاده ای
پاسخ دهید
یک کلمه حرف حساب با منتقدین
شما که از جواب دادن به حرفهام عاجز مانده اید چرا به اسم با مسمایم توهین میکنید مگر معلم توهین میکند
ساسان جان
هاوشاری جان
ادب و متانت خصوصیت اصلی یک معلمه
یادمه در زمان ما سرمشق خوشنویسی ادب – آداب بود
محترمانه به انتقادم جواب دهید تا قیام قیامت درخدمتم
پاسخ دهید
عزیزان خسته نباشد
مدیر کل آموزش و پرورش استان کردستان
چرا یک نفر به مدت یک دهه در یک نهاد بزرگ آموزشی مدیریت کند. و حتی یک درصد از کارمندان این نهاد از دست این شخص راضی نیستند
پاسخ دهید
اول کامنتی که می خواستم بگذارم یادمه آنقدر از اینکه بعد از مدتها حرف جناب رستمی به فضای باز اینترنتی کشیده شده ذوق زده شدم که حرفهای مانده سالهای در دلم رو با سرعت تایپ کرده آپلود کردم. فرق اینجاست حرف زدن در بین معلمین ! که معمولا خود استاد سخنوری هستن و استدلال کار آسانی نیست چاره ایی هم نبود کنجکاوانه برای رساندن مفهوم و منظورم به ادامه دادن بحث علاقه مند شدم راستش حرف های به حقی هم شندیم و چه بسا مثل همیشه در بین معلمین چیزهایی هم یادگرفتم. می دانم که خیلی ها به خود گرفتن و ناراحت شدن معمولا جامعه ما تحمل شنیدن حرف مخالف را نداریم بخصوص اگر با تفکر ما در تضاد باشد. من هم مستثنی نیستم و برآمده از همین جامعه هستم. شاید همه حرفهایم بوی دلسوزی نمیداد و شاید می نمود که قصد تخریب دارم شاید هم بارها قضاوت کردم , همانطور که خود قضاوت شدم . اما هدف اصلی تلنگری بود به افراد به خواب رفته این قشر که به تاثیرشان سخت باور دارم. نمی خواهم دوباره حرفهایم را تکرار کنم باور کنید در تمام عمرم 1 ساعت معلم بودم آن هم نه به میل خودم و می دانم که کارهرکس نیست اما وقتی به روند تغییرات چند سال گذشته آموزش و پرورش سقز می نگرم سکوت را خیانت به آیندگان می بینم.
به نوبه خودم به عنوان یک همشهری از معلمین دلسوز و واقعی شهر چه آنهایی که پرچم تغییر را به دست گرفته و چه آنهایی که قصد پیوستن به کمال طلبی معلمی را دارند عاجزانه خواهشمندم دست همدیگر را بگیرید هم برای خواسته های به حق خودتان هم برای فرزندان خود و همشهریانتان اگر با هم باشید بسیاری از کاستی ها حل شدنی است اگر فرد نامفیدی در بینتان هست چه اشکال دارد شما که خود متخصص اینکارید می توانید در اصلاحش همت کنید اگر خودش هم نخواهد شما بلدید چطور در این راه قرارش دهید به شرطی که بخواهید و همانطور که قبلا بارها گفتم رستمی رفتنی است نگرانی امثال من برای برنامه های دراز مدت است نه مشکلات مقطعی.
می خواهم در آخرین پیغامم در این بحث از تمام کسانی چه از مخالف و چه از موافق که دل آزرده شدند معذرت خواهی کنم حتی آقای رستمی! و هدف جمعی رو بیشتر درک کنیم ما همه عضو خانواده بزرگ و دوست داشتنی سقر هستیم و هیچ کسی هم از خطا دور نیست مشکل اینجاست که به اصلاح هم نکوشیم !
امیدوارم پیروزیها و سربلندیهای دوباره تان را در همین سایت مطالعه کنم.
همشهری کوچکتان …. اونم از راه دور
پاسخ دهید
کاک علی اشرف
برداشتتان از اظهار نظرهایم برایم جالب بود اما نتیجه گیرتان کاملا اشتباه من هیچ وقت معلم نبوده و در آموزش و پرورش هم نبوده ام. اگر به این نتیجه رسیده اید پس احتمالا من به خواسته خودم اینکه وضعیت آموزش و پروروش برای همه مهم است شاید از خود معلمین مهمتر برای جامعه.
بله من مطلق اندیشم همانطور که خود اشاره کردید معلمان همکارتان مطلق نگرند و من هم شاگرد همین ها بوده ام و همین شما معلمین سقزی به من یاد داده اید یا خوب یا بد هر دو نمی توان بود. و چرا این خطرناک است تفسیرش با خودتان. راستی حالا که همه تصمیم گرفته اید از من ایراد بگیرید به عرضتان برسانم سفید و سیاه اصولا رنگ نیستند !
یادمه یکی از معلمینمون می گفت اگر سیب گندیده ایی در بین بقیه سیب ها باشد همه را به گند خواهد کشید به این دلیل به خودم اجازه داده و همه را خطاب قرار می دهم .
چرا نمی خواهید قبول کنید که اگر امروز جامعه جوان سقز مشکلات فراوانی دارند بخش بزرگی از آن به آموزش و پرورش بر می گردد و مدیریت آن بزرگترین سهم را در این بین دارد. به جای درک این موضوع فقط به دنیال این هستید که این همکار ضربه خورده آن یکی نخورده !
من هم نمی خواهم شما بدانید من کی هستم چون این بار به دنبال مشکلات شخصی من می گردید تا با آن من را محکوم کنید نه شنیدن اظهار نظرهای یک شاگرد سابق و یک همشهری حاضر در مورد بازخورد کارتان.
از همدریتان ممنون اما خوشبختانه فعلا عینک استفاده نمی کنم حتی از نوع آفتابی
پاسخ دهید
مطالبم را بعنوان پدر دو دانش اموز خلاصه بیان می کنم : 1-قاطی کردن بیشتر از 35 دانش اموز در کلاسهای غیر استاندارد فعلی چه نتیجه ای دارد علاقمندی به درس یا بی علاقگی معلم و دانش اموز ؟ چه کسی مسئول است ؟ 2-چرا باید یک شیفت مدرسه ای بیش از 500 نفر دانش اموز را در خود جای دهد در حالی شیفت بعد از ظهر همان مدرسه تعطیل است ؟ نتیجه ؟ مسئول مای اولیا ء هستیم یا ریاست محترم اداره؟ با
پاسخ دهید
اقای رستمی جواب این همه کارهای اشتباهت را فردا در محضر خدا چگونه خواهی داد ؟ چرا در جهت بهبود وضعیت اموزش فعلی مدارس فکری اساسی نمی اندیشی ؟ دیگران رسیدن به مقامی را فزصتی برای خدمت به همنوعان می دانند چرا تو ان را فرصتی برای اذیت و ازار انسانهای کم سن و سال معصوم می دانی؟
پاسخ دهید
واقعا دستشون درد نکه ، چرا آقای رستمی به نارضایتی اکثر همکاران مقطع فنی و حرفه ای و… از مسئول مقطعشون هیچ توجه ای نمی کنه این مسئولی که گذاشته به هر کی دلش بخواد توهین می کنه ،هرجور که دلش بخواد همکارا رو سازمان می ده و هر جور که دوست داره رفتار می کنه و خلاصه اینکه آیا ایده این مسئول خود مافوقشه اگر غیر ازاینه…
پاسخ دهید
عیب نیست معلمین معترض به رستمی را از استعدادهای درزخشان بر کنار کردن مگر این دبیران جز خوبان نیستنند به نظر شما مدافعان(رستم -ی) فرهنگی وجناب غضنفر ضربه به بچه های همشهریتون وارد نمیشه غضنفر خان این گرگ همشهری شما چه کارها که نمیکنه
پاسخ دهید
دوستان عزیز شما وظیفه خود را به عنوان مطرح کننده مشکلات مردم درست انجام داده اید سپاس گذاریم. اما تنها آموزش و پرورش دارای این مشکل نیست ادارات دیگری هم داریم که ریاستش شاهنشاهی شده و با هر باد ی گندم خود را باد می کنند .
تغییر از ضروریات هر سازمانی می باشد چون اگه تغییر نباشد .آب هم می گندد و فرصت را از بقیه می گیرد تا در راستای ارائه خدمتی سالم فعالیت نماین وباعث کند شدن واز بین رفتن فعالیت همکاران نیز می گردد. باشد تا شما سایر موسسات ، ادارات و سازمانهای دیگر رانیز بررسی نمایید. ……..
پاسخ دهید
دستتون درد نکنه خدا قوت ، همه اینا درسته
پاسخ دهید
دوستان گرامی زبان نقد راحت تر از ارایه راهکار است هر انسانی ممکن است در تصمیماتش کاملا درست عمل نکند اما آقای رستمی الحق والانصاف به تمام معنی مدیر و خدمتگزار است تمام چشمهای بصیر این همه خدمات در عین نبودن سرانه ها به اختصار هوشمند سازی بی نظیر کلاسهای درس در دوران وی، گازرسانی به اکثریت مدارس روستاها ،تعمیرات مدارس واز همه مهمتر اقتدار به تمام معنی مدیریتش بخصوص بعد از گذشت این مدت در میان کارکنان اداری پس واقعا میتوانم بگویم که آقای رستمی لایق مدیریت است و هنر مدیریت در وجودش نهفته است پس به جای نقدهای تخریبی قدر زحماتش را بدانیم واز او ارج نهیم که واقعا به تمام معنی شجاع است
پاسخ دهید
مقایسه آموزش وپرورش سقز با شهرستانهای همجوار نشان از داشتن نظم ودیسیپلین وداشتن مدیری توانا وبه تمام معنی در راس امور است پس منصف باشیم در یکی از شهرستانهای همجوار آماری تهیه شده بود در مقایسه سقز عقب ماندگیهای زیادی داشت پس خواهشا عینک بدبینی را بردارید واحساسات را از خودتان دور کنید
پاسخ دهید
فقط ما مانده ایم که آقای رستمی چه نقطه قوتی از این خانم فاطمی دیده اند که وی را به معاونت انتخاب کرده اند به خداوند متعال توانایی اداره یک کلاس را ندارند چه برسد به مدرسه ومعاونت…..
پاسخ دهید
شارنیوز عزیز شما هم منصف باشید همه نظرات موافق ومخالف را که در آن توهین نباشد انعکاس دهید چرا که اگر این کار را نکنید رسالت خود را به خوبی انجام نداده اید پس درست نیست که دیگران را تخریب کنیم……
پاسخ دهید
آفرین بر شار نیوز که رسالتت را به خوبی انجام میدهید مرحبا قابت کردی انچرا نظرات را بعد از چند لحظه که میگذارید فورا برمیدارید اگر باب میلتان نیست اصلا نمیگذاشتید
پاسخ دهید
عجیب است در شعار می نویسید ولی در عمل من چهار کامنت نوشتم که در آن هیچ توهینی نبود ولی انعکاس ندادید پس دیدگاهم نسبت به شار نیوز تغییر کرد واقعا تا امروز حتما روزی دو بار به این سایت سر میزدم اما افسوس که دیگر دیدگاهم تغییر کرد ونسبت به انعکاس اخبارش بخصوص در کامنتها دچار شک شدم چرا که مشخص است کاملا جناحی عمل میکند
پاسخ دهید
آفرین بر شما شار نیوز واقعا مرحبا دستتون درد نکنه گل کاشتی خیلی چیزها معلوم شد مرحبا بر انعکاس یک طرفه تون …..ٔ…….
پاسخ دهید
سروران انتقاد سازنده صحيح است اما اكر انتقام نباشد ولى انصافا درمورد اقاى رستمى واقعا اشتباه مى كنيداقاى رستمى بهترين ريس اموزش وپرورش بوده كه شهرستان سقز به خود ديده است
پاسخ دهید
ضمن سلام و عرض ادب به همگان . من با نظر حمایت از مدیریت آقای رستمی و ارایه راه کار موافقم. هر کس که نقد می کند لازم است خود نیز برنامه ارایه دهد. نقد مناسب است اما متاسفانه اعلب تخریب می کنند. همشهریان بزرگوار باید خیلی هوشیارانه حرکت کنند و اغراض ونیات افراد را فراتر از صحبت های ظاهری و عام پسندانه ببیند. به قول رسول گرامی (ص) نیات مهم است نه عمل و یا گقته ی ظاهری
پاسخ دهید
با سلام و درود بر هر انسان با انصاف!
منتقدان و معترضان به ظلم و بی عدالتی را کم و ناچیز شمردن از زمانی فراگیر شد که رییس جمهور یک کشور معترضان به نتیجه ی انتخابات 88 را مشتی خس وخاشاک نامید وبا بی ادبانه ترین الفاظ از آن ها نام برد !
پس اگر اکنون هم کسانی بیایند و منتقدان مدیریت رستمی را کم تعداد وبی اهمیت جلوه دهند نباید زیاد تعجب کرد؛ ولی واقعیت ها را نه از دور ونه از پشت میز اداره بلکه در مدارس و در میان دانش آموزان و از درددل های فرهنگیان می توان یافت.
با کسب اجازه از نیما!
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد وخندانید/ هزاران نفر در آب دارند می سپارند جان!
پاسخ دهید
من يه سوال دارم چرا هميشه نيمه ى خالى ليوان رو مبينيد معلم ها .
پاسخ دهید
من الان نه معلمم نه دانش اموز اما معلما اينقد موجودات هيچى هستن. که هرچه سرشون بياد حقشونه خدا به زمينه گرم بزننشون
پاسخ دهید
من در مملکتى زندگى ميکنم که انسان هايش با يک عطسه از هدف خود دست ميکشند .
پاسخ دهید
واما……. کی بهترازخود مردم میبیند به جای مردم. پس آزادمنش باشیدنه کینه توز.نوشته ای نظرات نباید اخلالگرانه باشد اما خودتان رانمیبنید آیینه ندارید!!!!! یعنی اظهارنظرات شما سازنده است؟درصدد آزارنیستید!!!! افترا درآن نیست!!!!! مخرب که نه!!!!!!!!!!!!!!! باز افسوس به حالتان
پاسخ دهید